خاطرات جنگ جهانی دوم جلد دوم
درباره نویسنده هاینتس گودریان:
هاینتس گودریان (Heinz Guderian) نویسنده کتاب خاطرات جنگ جهانی دوم، با نام کامل هاینتس ویلهلم گودریان (17 ژوئن 1888 – 14 مه 1954) یک ژنرال آلمانی در طول جنگ جهانی دوم بود که پس از جنگ، خاطره نویس موفقی شد. او که از پیشگامان اولیه و طرفدار رویکرد “Blitzkrieg” بود، نقش اصلی را در توسعه مفهوم تقسیم پانزر ایفا کرد. در سال 1936 بازرس نیروهای موتوری شد.
در آغاز جنگ جهانی دوم، گودریان یک سپاه زرهی را در حمله به لهستان رهبری کرد. در طول تهاجم به فرانسه، او واحدهای زرهی را که از طریق جنگل آردن حمله کردند و در نبرد سدان بر دفاع متفقین غلبه کردند، فرماندهی کرد. او در عملیات بارباروسا، حمله به اتحاد جماهیر شوروی، ارتش دوم پانزر را رهبری کرد. این کارزار پس از شکست عملیات تهاجمی آلمان در عملیات تایفون در تصرف مسکو با شکست پایان یافت و پس از آن گودریان از کار برکنار شد.
در اوایل سال 1943، آدولف هیتلر گودریان را به سمت تازه ایجاد شده بازرس کل نیروهای زرهی منصوب کرد. در این نقش، او مسئولیت وسیعی برای بازسازی و آموزش نیروهای جدید پانزر داشت، اما به دلیل بدتر شدن اقتصاد جنگی آلمان، موفقیت محدودی را دید. گودریان بلافاصله پس از توطئه 20 جولای برای ترور هیتلر به عنوان سرپرست ستاد کل فرماندهی عالی ارتش منصوب شد.
درباره کتاب خاطرات جنگ جهانی دوم:
گودریان در خاندانی اشرافی زاده شد و پس از گذراندن دوره آموزشی در سال ۱۹۰۷ به نیروی زمینی امپراتوری آلمان پیوست. در جریان جنگ جهانی اول نبرد را در جبهه غربی در جایگاههای تاکتیکی، ستادی و میدانی تجربه کرد و تا درجه سروانی ترفیع گرفت. گودریان پس از جنگ به خدمت در رایشسور ادامه داد. در ابتدا مسئولیتهای میدانی داشت؛ سپس در سال ۱۹۲۲ وارد بخش ترابری موتوری در وزارت رایشسور شد. گودریان در این موقعیت به مطالعه در رابطه با جنگافزارهای زرهی پرداخت و شروع به طرح ایدههای خود در این رابطه کرد. با آغاز تلاش رایشسور در اوایل دهه ۱۹۳۰ برای عملیاتی کردن ساختار سازمانی نیروهای زرهی، مسئول اجرای برنامههای آموزشی این نیروها شد.
گودریان در این هنگام نظریه ایجاد لشکر زرهی را مطرح ساخت و از بانیان بلیتسکریگ، جنگ برقآسا بود. او سال ۱۹۳۵ نخستین رزمایش یک لشکر زرهی را به انجام رساند. گودریان سال ۱۹۳۸ به درجه سرلشکری ترفیع گرفت و فرمانده کل نیروهای زرهی شد. با نیروهایش در الحاق اتریش به آلمان و ضمیمه کردن سودتنلند به رایش سوم مشارکت نمود.
با آغاز جنگ جهانی دوم، گودریان با درجه سپهبدی در جریان تهاجم آلمان به لهستان فرماندهی سپاه ۱۹ موتوریزه را بر عهده داشت و به جهت عملکردش نشان صلیب شوالیه صلیب آهنین را دریافت نمود. با همین سپاه در نبرد فرانسه نقش مهمی ایفا نمود و با گذر از جنگلهای آردن و رساندن خود به کانال مانش، در کنار سایر یگانهای زرهی ورماخت نیروهای متفقین را در بلژیک و شمال شرقی فرانسه به محاصره درآورد. سپس با چرخش به سمت جنوب مدافعان خط دفاعی ماژینو را نیز محاصره کرد. با اجرای موفقیتآمیز ایدههای رزم متحرک او و شکست فرانسه، گودریان ماه ژوئیه سال ۱۹۴۰ به درجه ارتشبدی ترفیع گرفت.
در جریان عملیات بارباروسا، تهاجم آلمان به شوروی، گودریان فرماندهی گروه زرهی ۲ که بعداً به «ارتش دوم زرهی» تغییر عنوان داد، را بر عهده داشت. نیروهای او در کنار سایر یگانهای آلمانی تا ماه سپتامبر سال ۱۹۴۱ با ایجاد محاصرههای وسیع، موجب به اسارت درآمدن بیش از یک میلیون سرباز ارتش سرخ شدند. در نهایت با متوقف شدن ورماخت در دروازههای مسکو، در پی اختلاف نظر بر سر ایستادگی در محل یا عقبنشینی، گودریان از مقام خود عزل شد و حدوداً یک و نیم سال جزو افسران ذخیره بود.
پس از شکست آلمان در نبرد استالینگراد، گودریان ماه فوریه سال ۱۹۴۳ مجدداً به خدمت فراخوانده و به عنوان بازرس کل نیروهای زرهی منصوب شد. او با در اختیار داشتن اختیارات فراوان، تلاش زیادی برای ترمیم قوای زرهی ورماخت صورت داد و توانست تا حدود زیادی وضعیت آن را بهبود ببخشد. گودریان در این جایگاه نقش مستقیمی در عملیاتهای میدانی نداشت اما تلاش میکرد بر آنها اثرگذار باشد. گودریان با عملیات سیتادل که منجر به شکست آلمان در نبرد کورسک شد، مخالف بود. این نبرد بسیاری از دستاوردهای او در بازسازی نیروهای زرهی را از بین برد.
گودریان با توطئهگران کودتای ناموفق ۲۰ ژوئیه سال ۱۹۴۴ همکاری نکرد و در محاکمه آنها نقش داشت. او پس از این حوادث به ریاست ستاد کل نیروی زمینی رسید و مجدداً به شکل مستقیم درگیر جنگ در جبهه شرقی شد. با سلطه هر چه بیشتر هیتلر بر تحولات و تصمیمگیریهای میدانی، گودریان اختیار چندانی در این مقام نداشت و بیشتر مجری فرمانهای پیشوا بود. به هر صورت اوضاع بد میدانهای نبرد و روحیه کمصبر او سبب اختلاف نظر و درگیریهای متعددی بین گودریان و پیشوا میشد که در نهایت ماه مارس سال ۱۹۴۵، حدود یک ماه پیش از تسلیم آلمان و پایان جنگ، موجب خلع او از مقامش گردید.
گودریان ماه مه سال ۱۹۴۵ به اسارت نیروهای آمریکایی درآمد و سه سال را در بند گذراند. نبود مدارک و شواهد کافی سبب عدم محاکمه او در دادگاه نورنبرگ شد. گودریان سالهای پایانی عمر خود را مشغول نگارش خاطرات خود بود. ارتشبد هاینتس گودریان در نهایت ماه مه سال ۱۹۵۴ چشم از جهان فروبست و در گسلار به خاک سپرده شد.
قسمتی از کتاب خاطرات جنگ جهانی دوم:
ویلنا تسخیر شد همان طور که کوونو فنلاندیها نیز جزایر آلند را گرفتند. سپاه یکم کوهستانی آلمان موفق به تصرف مناطق غنی از نیکل پتسامو شد. هیچ یک از این دو عملیات پرزدوخورد نبودند.
سحرگاه بیست و پنجم من به بازدید از زخمیان در بیمارستانمان رفتم. اینان قربانیان حمله هوایی در روز پیش بودند که به قرارگاه من صورت گرفته بود من جان به در بردم؛ چراکه در جبهه حضور داشتم در ساعت ۹:۴۰ به موضع سپاه دوازدهم در لینوو ۵ مایلی جنوب پروزانا حرکت کردم که آنجا وضعیت را سنجیدم و پس از آن به سمت سپاه ۲۴ راندم که قرارگاهش در زارچنی، ۲۲ مایلی جنوب سلونیم مستقر بود پس از صحبت با ژنرال فرایهر فون گایر به دیدار از مواضع لشکر چهارم پانتسر شتافتم.
در این روز واحدهای تازه نفس روسی شامل ،تانکها با حرکت از بیالیستوک به سمت سلونیم به مقابله ما آمدند لشکر ۲۹ موتوریزه وارد معرکه شد و وظیفهٔ گلوله باران سپاهیان روسی را در سلونیم به عهده گرفت بنابراین قدرت اصلی لشکرهای ۱۷ و ۱۸ پانتسر آزاد ماند تا به پیشروی در سمت مینسک ادامه دهند. لشکر ۱۸ پیش از آن با جنگیدن راه خود را به بارانوویچه گشوده بود.
سحرگاه بیست و ششم ژوئن به بازدید از خط جبهه در محدوده تعرضی سپاه ۴۷ پانتسر ،رفتم دوست داشتم تعرض سپاهیانمان را به بارانوویچه و استولپتسه ببینم سپاه ۲۴ فرمان یافته بود که عملیات یگان همسایه اش را در شمال پشتیبانی کند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.