توپولوژی خشونت
درباره نویسنده بیونگ چول هان:
بیونگ چول هان را میتوان یکی از بهترین نامزدها برای فیلسوفِ دورانِ کنونی در نظر گرفت. اگرچه ۲۰ سال از زمان انتشار نخستین کتابش میگذرد -اولین کتاب او یک تکنگاریِ خواندنی دربارۀ مفهوم اشتیمونگ۱، یا ملال، در آثار هایدگر بود- آثار او فقط از سال ۲۰۰۹ به این سو به دیگر زبانها بازگردانده شده است. حالت دروننگرانۀ کتابِ نخستش بر کتابهای بعدی او نیز حاکم بوده است، و چرخشی مشخص بهسوی امر سیاسی، و بهویژه بهسوی مدلهای تاریخی اجبار، تنها با انتشار کتاب قدرت چیست؟۲ در سال ۲۰۰۵ نمایان شد. در سال ۲۰۱۰، هان کتاب ساختارشکن خود را منتشر کرد، که با نام جامعۀ فرسوده۳ به انگلیسی ترجمه شده است، و کمکم در خارج از آلمان، کشور محل اقامتش، مورد توجه قرار گرفت. از آن پس، آثار او به بیش از دهبیست زبان بازگردانده شده و، طی دو سال گذشته، آمریکا و انگلیس هم به این جریان پیوستهاند: اکنون استنفورد و اِم.آی.تی هر کدام دو کتاب منتشر کردهاند، و سه کتاب دیگر هم در ماههای آتی منتشر خواهد شد.
درباره کتاب مترجم آراز بارسقیان:
او در خانوادهای هنرمند به دنیا آمد و از سن هیجده سالگی با شرکت در کلاسهای داستاننویسی جمال میرصادقی بهطور حرفهای داستاننویسی را شروع کرد. کلاس داستاننویسیای که حاصلش بردن جایزه ی ادبی صادق هدایت در اسفند ۱۳۸۵ بود. داستانکوتاههایی که وی در طول سالهای ۱۳۸۳ الی ۱۳۸۶ نگاشت بود در سال ۱۳۸۸ در کتابی تحت عنوان «باسگا» توسط نشر افراز منتشر شد. او همچنین در زمینه ی ترجمه ادبیات نمایشی فعالیت زیادی دارد و اولین کتابی که در این زمینه از او منتشر شد ترجمهای بود از نمایشنامه دفتر یادداشت تریگورین؛ برداشتی آزاد از مرغ دریایی آنتون چخوف نوشتهٔ تنسی ویلیامز که توسط نشر قطره در سال ۱۳۸۶ منتشر شد.
قسمتی از کتاب توپولوژی خشونت:
درونی ساختن ذهنی / روانی خشونت در مدرنیته از محورهای تغییر مکان خشونت است. خشونت به شکل ستیزی درون روان رخ میدهد. تنشهای مخرب عوض اینکه در بیرون تخلیه شوند از درون تحمیل میشوند. خط مقدم دیگر جایی بیرون ایگو نیست بلکه درون ایگو است «به خاطر همین تمدن بر هوس خطرناک پرخاشگری فرد، سوار میشود؛ این هوس را تضعیف و خلع سلاح میکند، درون فرد میانجی / مأمور میگذارد تا از او مراقبت کند؛ درست به مانند دژی که بر سر شهری فتح شده میگذارند.» فروید این نهاد نظارتي درون روان را در ضمیر خودآگاه دیده بود. آنجا جایی است که خشونت وارونه میشود «ما حتى بدعت توضيح منشأ ضمیر انسان را میتوانیم با چنین شکل “درونی شده” هوس پرخاشگری توضیح دهیم.» پرخاشگری علیه دیگران تبدیل به پرخاشگری علیه خود/self میشود. هر چه بیشتر شخص علیه دیگران پرخاشگری کند، ضمیر خودآگاهش خشنتر و پرخاشجوتر می شود.
درونی شدن خشونت در عین حال برای مشق قانون گذاری هم کاربردی است. تضمین میکند سوژهی تحت امر، سلطهی حاکمیت بیرونی را درونی کند و آن را تبدیل به بخشی از خود کند. این به صاحب قدرت اجازه میدهد تا با تلاشی کمتر حاکمیت خود را حفظ کند. خشونت نمادین، خشونتی است که از سازوکار عادت پیروی میکند. چنین روندی خود را در تمامی چیزهای که پذیرش آنها عادت شده مستتر میکند؛ در الگوهای عادات ادراکی و رفتاری. خشونت طوری پذیرفته میشود گویی از اول پذیرفته شده است. بدون تلاش جسمی، خشونت نظامی تضمین میکند روابط حاکمیت حفظ شود. درونی شدن رواني نیروی خشونت در عین حال به اهداف انضباطی هم کمک میکند. خیلی زیرکانه، با مداخلههای محتاطانه به مسیر اعصاب و رشتههای عضلانی سوژه نفوذ میکند و سلسلهی عصبی و استخوانی بیرونی را به ناچار تحت اختیار خود در میآورد. عمدهی خشونت عمل سر بریدن که در جامعهی پادشاهی صورت میگرفت، تبدیل شده است به خشونت از فرم انداختن تغییر شکل دادن مداوم و زیر پوستی…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.