ایکه باگ
درباره نویسنده جی. کی. رولینگ:
جی. کی. رولینگ نویسندۀ کتاب ایکه باگ، (زادهٔ ۳۱ ژوئیه ۱۹۶۵) با نامهای جوآن «جو» رولینگ و هنری جی. کی. رولینگ و رابرت گالبریث رماننویس، فیلمنامهنویس و بشر دوست اهل بریتانیا است که عمدهٔ شهرتش را برای نوشتن مجموعه داستانهای هری پاتر کسب کردهاست. این مجموعهٔ داستانی به ۶۵ زبان و بهطور تقریبی در ۴۵۰ میلیون نسخه منتشر شدهاست. کتابهای هری پاتر از پرفروشترین کتابهای تاریخ بشر بودهاند.
در سال ۲۰۰۷ فهرست ثروتمندان ساندِی تایمز میزان ثروت رولینگ را به ۴۵۴ میلیون پوند (۱٫۰۷ میلیارد دلار) تخمین زد و در بین پولدارترین زنان انگلیس رولینگ را در ردهي ۱۳ جدول قرار داد. همچنین در همین سال به انتخاب مجله تایم، رولینگ پس از ولادیمیر پوتین به عنوان دومین شخص تأثیرگذار سال انتخاب شد. مجله فوربز رولینگ را در ردهي چهل و هشتمین شخصیت معروف در سال ۲۰۰۷ معرفی کرد. او در حال حاضر فعالیتهای انسان دوستانه و خیرخواهانه بسیاری را به عهده گرفته و پشتیبانی میکند.
در سال ۲۰۱۴ جایزه ادبیات داستانی زنان، اقدام به انتخاب بیست نویسنده زنی کرد که بیشترین تأثیر را بر روی خوانندگان خود گذاشتهاند. در این فهرست، رولینگ پس از هارپر لی، مارگارت اتوود و شارلوت برونته در جایگاه چهارم قرار گرفت.
درباره کتاب ایکه باگ:
داستان تخیلی ایکهباگ که پس از «هری پاتر» دومین آفریدهی رولینگ برای کودکان است، سالها پیش نوشته شده بود، اما نویسندهی پرمشغله آن را برای مدتی نامعلوم کناری گذاشته و سامانی به ساختارش نداده بود تا اینکه روزگار ناپایدار و غمبار کرونایی و اجبار در خانهمانی او را بر آن داشت تا ایکهباگ را برای کودکان محبوس در خانه منتشر کند. رولینگ ایکهباگ را پیش از این فقط برای دو فرزند خودش خوانده بود و با دلگرمی به واکنش مثبت آنها به داستان، اکنون زمان را برای انتشار آن مناسب دیده است.
ایکهباگ اگرچه بسیار پرکشش و خوشخوان است، برعکس، خواب و خیالهای شیرین را از سر به در میکند و هراس از چیرگی شر و دروغ و ستم و تاریکی را به جای آن مینشاند. رولینگ خود ایکهباگ را «قصهای سیاسی» برای کودکان خوانده، و اگرچه بهراستی سیاسی است، چندان کودکانه نیست.
ماجرای داستان ایکهباگ از این قرار است که بر سرزمینی کموبیش آباد و ثروتمند به نام بامسمای «کورنیکوپیا»* با مردمی سختکوش، پادشاهی مغرور و جبون و خودشیفته فرمانروایی میکند که از قضا نامش «فِرِد بیباک» است. فِرد که در قبال سرسپردگی و زحمات زیردستان و خدمهی کاخ خود قدرناشناس است و با سنگدلی آنها را استثمار میکند، دو دوست و مشاور نااهل و طماع و فاسد دارد به نامهای لرد اسپیتلورث و لرد فلاپون که رفتهرفته، با چاپلوسی و فریبکاری، زمام امور کشور را به دست میگیرند و بر جان و مال مردم مسلط میشوند.
قسمتی از کتاب ایکه باگ:
افسانهی ایکه باگ نسل به نسل بین مارش لندیها گشته و سینه به سینه تا چاکسویل رسیده بود. این روزها دیگر همه داستانش را میدانستند. ایکه باگ هم مثل افسانههای دیگر، به مرور زمان، دهان به دهان گشته و تغییر کرده بود. اما همهی روایتها سر این موضوع توافق داشتند. که هیولایی در شمالیترین قسمت کشور زندگی میکرد. در کنج تاریک باتلاق وسيع و اغلب مه آلودی که از بس خطرناک بود. هیچ کس آنجا نمیرفت. میگفتند این هیولا بچهها و گوسفندها را میخورد. و حتی بعضی شبها مردان و زنان راه گم کرده در نزدیکی باتلاق را نیز با خود میبرد.
هر بار کسی قصهی ایکه باگ را تعریف میکرد، ظاهر و عادتهای هیولا عوض میشد. در بعضی قصهها به شکل مار بود و در قصههای دیگر شبیه گرگ یا اژدها. به گفتهی بعضیها غرش میکرد. به گفتهی عدهای دیگر صدای هیس هیس در میآورد. عدهای هم میگفتند مثل مه روی باتلاق است. آرام و بیخبر حرکت میکند.
میگفتند ایکه باگ قدرتهای خارقالعادهای دارد. می توانست با تقلید صدای انسان، مسافران را فریب دهد و به دام اندازد. اگر قصد جانش را میکردند، به شکلی جادویی خودش را ترمیم میکرد، یا دو نیم شده، خود را به دو ایکه باگ تبدیل میکرد؛ میتوانست پرواز کند، آتشین نفس شود یا نیش بزند قدرتهای ایکه باگ متناسب با تخیل راویهایش متنوع و خارقالعاده بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.