اندیشههای بنیادی آدام اسمیت
درباره نویسنده جیمز اتسون:
جیمز اتسون (James Otteson) نویسنده کتاب اندیشههای بنیادی آدام اسمیت، با نام کامل جیمز آر اتسون فیلسوف و اقتصاددان سیاسی آمریکایی است. او مدرک لیسانس خود را در رشته هنر از برنامه مطالعات لیبرال در دانشگاه نوتردام در سال ۱۹۹۰ بهدست آورد و سپس در خارج از کشور در دانشگاه اینسبروک در اینسبروک، اتریش تحصیل کرد. پس از اتمام دوره کارشناسی، در دانشگاه ویسکانسین-میلواکی تحصیل کرد و در سال ۱۹۹۲ مدرک کارشناسی ارشد فلسفه را گرفت. سپس به گروه فلسفه در دانشگاه شیکاگو پیوست و در سال ۱۹۹۷ دکترای خود را دریافت کرد.
پس از فارغ التحصیلی از شیکاگو، او در بخش فلسفه در دانشگاه آلاباما سمتی را گرفت، جایی که به عنوان استادیار شروع کرد، کمکم ارتقا یافت و به ریاست دپارتمان رسید. در سال ۲۰۰۷، او سمت استاد مشترک فلسفه و اقتصاد و مدیر برنامه افتخارات را در دانشگاه یشیوا در شهر نیویورک پذیرفت. در سال ۲۰۱۳ به دانشگاه ویک فارست نقل مکان کرد و در سال ۲۰۲۰ به دانشگاه خود بازگشت و به هیئت علمی دانشگاه نوتردام پیوست.
اتسون به طور گسترده در مورد آدام اسمیت، لیبرالیسم کلاسیک، اقتصاد سیاسی، اخلاق تجاری، و موضوعات مرتبط سخنرانی میکند، از جمله این سخنرانیها برای مراکزی است چون صندوق مطالعات آمریکایی، انجمن آدام اسمیت، موسسه اکتون و موسسه مطالعات انسانی.
درباره کتاب اندیشههای بنیادی آدام اسمیت:
اندیشههای بنیادی آدام اسمیت کتابی است که ایدههای آدام اسمیت را که بهعنوان پدر اقتصاد و بنیانگذار این علم شناخته میشود، به زبانی ساده و با استفاده از نمونههای معاصر برای نسل جدید ارائه میکند. اسمیت (۱۷۲۳-۱۷۹۰) یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین نویسندگان علمی هزاره اخیر باقی مانده است. مشاهدات او – که بیش از ۲۰۰ سال پیش انجام شده است – امروزه به شدت مورد توجه است، زیرا تحقیقات مدرن در مورد اخلاق انسانی و تاریخ اقتصادی نشان میدهد که او در نوشتههایش به طرز شگفتانگیزی دقیق بوده است.
قسمتی از کتاب اندیشههای بنیادی آدام اسمیت:
رشتهای که امروزه با عنوان «علم اقتصاد» میشناسیم در قرن هجدهم و با عنوان «اقتصاد سیاسی» آغاز شد. اقتصاددانان سیاسی اولیه، از جمله آدام اسمیت و دیوید هیوم میخواستند با به کارگیری روش شناسی علمی نیوتی برای مطالعه رفتار انسان و جامعه بشری، به دو هدف اصلی و مرتبط برسند: اول، کشف الگوهای منظم رفتار از درون تاریخ و با مشاهده تجربی که قابل نظام مندی، و در نتیجه قابل تبیین و درک باشد؛ دوم، استفاده از آن الگوهای کشف شده به عنوان مبانی تجربی تا بتوان توصیههایی در مورد اصلاحات نهادی ارائه کرد. آنان استدلال کردند که اگر بتوانیم طرز کار نهادهای اجتماعی انسانی را درک کنیم، پس شاید بفهمیم کدام نهادهای اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موجب شکوفایی بشر میشوند و البته کدامها نمیشوند.
پس از قرن هجدهم، این اهداف اقتصاد سیاسی به دو حوزه تحقیق نسبتا متمایز و مجزا تبدیل شد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.