از خاک و خاکستر
درباره نویسنده امی هارمون:
امی هارمن (Amy Harmon) نویسنده کتاب از خاک و خاکستر، (زاده 17 سپتامبر 1968) روزنامه نگار و نویسنده برجسته آمریکایی است. وی به عنوان خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز با تأثیر علم و فناوری بر زندگی روزمره جایزه پولیتزر گرفت. هارمون از روایت داستان برای روشن کردن معضلات انسانی ناشی از پیشرفت در علم استفاده میکند. در سال 2013، او به عنوان همکار گوگنهایم معرفی شد.
امی هارمون تاکنون سیزده رمان به رشته تحریر در آورده و اکثر آنها جز پر فروشترین کتاب های نشریات «یو اس ای تودی» و «نیویورک» بوده اند.آثار او در سرتا سر جهان به بیش از هجده زبان ترجمه و منتشر شدهاند که از جمله آنها میتوان کتابهای «پرنده و شمشیر» و« یک آبی متفاوت» را نام برد.
درباره کتاب از خاک و خاکستر:
کتاب «از خاک و خاکستر» اثری متفاوت از امی هارمون است که در آن میتوان به معنای واقعی کلمه، در هم آمیختن و از نو متولد شدن را یافت. نام کتاب از حرفه خانوادگی شخصیت اصلی داستان که شیشه گری است گرفته شده و اشارهای است به مواد سازنده شیشه و استعارهای است از زیباییای که از هیچ خلق میشود. تولدی دوباره از خاک شن و خاکستر.
ایوا و آنجلو دو جوان عاشق یکدیگر از دو دین متفاوت یهودی و مسیحی هستند تا این که کلیسا آنجلو را فرامیخواند و او با وجود احساس عمیقش به ایوا مجبور به انتخاب مذهب خود میشود. آنجلو کشیش میشود و یک دهه بعد ایوا زنی آواره است که جایی برای ماندن ندارد، در حالی که گشتاپو شروع به آزار یهودیان کرده است.
آنجلو برای کمک به ایوا پیش میرود و او را درون دیوار یک صومعه پناه میدهد. جایی که نهتنها او بلکه چندین یهودی دیگر نیز حضور دارند. یهودیانی که کلیسای کاتولیک آنها را از شر گشتاپو نجات داده است. اما ایوا نمیتواند خاموش منتظر رهایی بنشیند در حالی که آنجلو بخاطر او زندگیاش را به خطر انداخته است. آنجلو و ایوا در دنیایی که در جنگ میسوزد مجبور به گذراندن سختیها و مواجهه با انتخابهای زیادی میشوند تا سرانجام سرنوشت و شانس آنها را در آستانه تصمیماتی سخت قرار میدهد.
قسمتی از کتاب از خاک و خاکستر:
اگر خدا،تنها خدای بعضیها باشد که خدا نیست…هست؟ چه همه او را به یک نام بخوانند و چه نخوانند. من پدرم را بابا صدا میزنم. آنجلو از پدرش با لفظ «پاپا» نام میبرد. اینکه چطور صدایش میکنیم چه اهمیتی دارد؟ اگر دعایمان خالصانه باشد، اگر عشقمان به او ما را به عشق ورزیدن، خدمت کردن، بخشیدن و انسان بهتری بودن رهنمون کند، چگونه دعا کردنمان چه اهمیتی دارد؟ اما به گمانم مهم باشد. متاسفانه، هست؛ زیرا که دعاهای من میتوانست مرا به کشتن دهد .ایوا رسلی
«زیرلب گفت: «عاشقتم ایوا»، باید این شور و اشتیاق ناگهانیاش را توضیح میداد. «خیلی عاشقتم و خیلی وقت هدر دادم». ناگهان نزدیک بود اشکهایش سرازیر شود، انگار پذیرش این موضوع قفل چیزی را در وجودش باز کرده و رهایش کرده بود. ناگهان درد رفت و جایش را به قلب داده بود که گویی از شدت تپش ممکن بود از سینهاش کنده شود.
ایوا در گوشش زمزمه کرد: «و وقتی جنگ تموم بشه، بازم عاشقم میمونی؟» صدایش از شدت احساس گرفته و از شدت نیاز سنگین شده بود.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.