سبد خرید

یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ

ناشر : فرهنگ نشرنودسته: , ,
موجودی: موجود در انبار

80,000 تومان

الكساندر سولژنيتسين به‌خاطر انتقاد از استالين به هشت سال كار در اردوگاه مخوف گولاگ محكوم شد و تا مرگ استالين در تبعيد ماند. در آثارش جنايات استالين و فجايع اردوگاه‌هاى كار اجبارى را بى‌پرده فاش مى‌‌كرد كه به اخراج او از ميهنش منجر شد. او در سال ۱۹۷۰ برندۀ جايزۀ نوبل ادبیات شد.
«یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ» ماجرای تلاش انسان است براى غلبه بر طبيعت خشن و چيرگى بر سبعيت و مناسبات غيرانسانى دوران استالين. سولژنيتسين تصويری از یک روز عادی در اردوگاه كار اجبارى ترسيم مى‌كند و آن را نمادى می‌سازد از حيات هرروزه تحت حاكميت خودکامگان، چه در اردوگاه و چه در جامعه. این كتاب فقط دربارهٔ هرا‌س‌هاى حاكم بر عصر استالين و سلطه‌گری نظام‌های توتاليتر و سركوبگر نيست؛ از جمله درون‌مايه‌های ديگر آن اين است كه اردوگاه كار اجبارى آوردگاه آزمايش عزت و شرافت انسان نیز هست.

تعداد:
مقایسه



یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ

درباره نویسنده الكساندر سولژنيتسين:

الكساندر سولژنيتسين (Aleksandr Solzhenitsyn) نویسنده کتاب ‌یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ، با نام کامل اَلکساندر ایسایِویچ سولژنیتسین زاده ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ – درگذشته ۳ اوت ۲۰۰۸ نویسنده سرشناس اهل روسیه و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۷۰ بود. وی بخاطر افشای جنایات ژوزف استالین در رمان‌هایش، بیست سال را در تبعید گذراند.

کتاب‌های مجمع‌الجزایر گولاگ و یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ از آثار آلکساندر سولژنیتسین هستند. از ویژگی‌های سولژنیتسین، بیان ناخشنودی و انتقادهای او از ساختار اداری نادرست و وجود فساد اداری و ندانم‌کاری در میان مقامات بالادست شوروی و بی‌اعتنایی آنان به همه است.

این نویسنده در آثار ادبی‌اش با بهره‌گیری از تجربه‌های زیسته خود، تاریخ سیاسی سده بیستم کشورش، به ویژه سازوکار سرکوب سازمان‌یافته را روایت می‌کند. این موجب شده برخی او را «خائن» و برخی دیگر او را «پیامبر» بنامند.

درباره کتاب ‌یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ:

این داستان روایت یک روز از زندگی «ایوان دنیسویچ» در زندان‌ است. این جوان به اتهام جعلی به ده سال زندان افتاده است و شرایط نابسامانی دارد. این شخصیت در این داستان وضعیت خودش از زندان و اردوگاه کار اجباری را به تصویر کشیده است. «الكساندر سولژنيتسن» نویسنده‌ی برجسته‌ی اهل روسیه این داستان را براساس تجربه‌ی زیسته‌اش در دوران جنگ جهانی دوم و هشت سال حبسش در اردوگاه کار اجباری به نگارش درآورده است. این نویسنده تأثیر تصمیمات سیاسی و جنگ بر زندگی مردم را به زیبایی نشان داده است و داستان را این‌چنین آغاز کرده است: «ساعت پنج صبح است، همانند همیشه، صدای ضربه‌های سهمگین چکش بر روی صفحه‌ی فلزی آویزان در نزدیکی خانه‌های چوبی موقت طنین‌انداز می‌شود.»

این داستان پس از انتشار به دلیل صراحت در بیان واقعیت اردوگاه‌های کار اجباری، با انتقاد شدید از سوی حاکمان روسیه روبه‌رو شد. در این داستان «ایوان دنیسویچ» در دمای منفی سی درجه باید زندانی دیگر برای زندانیان سیاسی بسازد. سرمازدگی، گرسنگی و فشار کار از مسائل و مصائب زندگی این زندانی است که با قلم «الكساندر سولژنيتسن» به تصویر کشیده شده است. این اثر تصویر کوچکی از دوران حکومت استالین است که مطالعه‌ی آن به علاقه‌مندان به آثار ادبیات روسیه توصیه می‌شود.

قسمتی از کتاب ‌یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ:

در اوست‌ایژما که بود زنش یکی دوبار بسته‌ای برایش فرستاده بود. اما شوخوف در نامه‌ای برای او نوشت که دیگر بسته نفرستد، چرا که تا می‌آمد به دستش برسد از خوراکیهای توی آن چیزی نمی‌ماند. بهتر بود خوراکی را به بچه‌ها می‌داد، اگرچه برای شوخوف نان دادن به زن و بچه‌ها آنجا آسان‌تر از سیر کردن شکم خودش در اینجا بود، اما شوخوف می‌دانست که فرستادن آن بسته‌ها به چه بهای سنگینی برای آنها تمام می‌شود و آنها نمی‌توانند ده سال آزگار از نان خودشان بزنند و برای او بفرستند. آن خوراکیها از گلویش پایین نمی‌رفت.

با این همه هربار که برای کسی در گروهش یا قسمت خوابگاهش بسته‌ای می‌رسیدــ و این تقریبآ هر روز اتفاق می‌افتادــ در ته دلش اندوه غریبی احساس می‌کرد. با اینکه به زنش نوشته بود که حتی برای عید پاک هم برای او هدیه‌ای نفرستد، و هیچ‌وقت هم پای آن تیرک نمی‌رفت مگر اینکه برای پیدا کردن اسم یکی از هم‌بندیهای مایه‌دار باشد، اما هنوز گاه‌به‌گاه این خیال به سرش می‌زد که ممکن است روزی یک نفر جلو او بدود و بگوید: «شوخوف، چرا نمیری بخش امانات، یک بسته برایت رسیده!»

اما هیچ‌وقت کسی سروقت او نمی‌آمد، و هر روز که می‌گذشت او کمتر و کمتر به یاد خانه و آبادی زادگاهش می‌افتاد. اینجا از سفیده صبح تا تاریک شب پا به زمین می‌کوفت و دیگر وقتی برای خیالاتی شدن و در رؤیا فرورفتن نداشت. با آنهای دیگر توی صف ایستاده بود، آنها که به شکمهایشان وعده داده بودند به‌زودی چربی خوکشان را به نیش بکشند، روی نانشان کره بمالند، و چایشان را با قند شیرین کنند.

شوخوف اما تنها یک آرزو داشت ـاینکه به‌موقع بتواند خودش را به افراد دیگر گروه توی غذاخوری برساند و آب‌زیپویش را تا داغ است سربکشد. یخ که می‌کرد نصف خاصیتش از دست می‌رفت. حساب کرد که اگر سزار اسمش را روی تخته ندیده باشد حالا دیگر به خوابگاه برگشته است و دست و صورتش را می‌شوید، اما اگر اسمش آنجا بود، حالا داشت کیسه‌ها و آبخوری پلاستیکش را جمع‌وجور می‌کرد که خوراکیها را توی آنها بریزد. با این حساب شوخوف به خودش گفت ده دقیقه دیگر هم آنجا می‌ماند ـفقط برای اینکه به سزار فرصت داده باشد.

از آدمهایی که توی صف بودند خبرهایی شنید. این هفته هم از تعطیل یکشنبه خبری نبود. بالاییها باز هم آن را مالانده بودند. تازگی نداشت، بار اولشان نبود ـهر ماهی که پنج روز یکشنبه داشت، سه روز آن را تعطیل می‌کردند و دو روز دیگر زندانیان را سر کار می‌فرستادند. شوخوف این را می‌دانست ـاما از شنیدن آن خبر انگار دنیا را روی سرش خراب کردند و می‌خواست بالا بیاورد. نمی‌شد از دست دادن یکشنبه را راحت پذیرفت.

هرچند خبر راست بود اما اگر یکشنبه را هم تعطیل می‌کردند باز توی اردوگاه آدم را به کاری مثل ساختن حمام، بالا بردن یک دیوار یا تمیز کردن محوطه وامی‌داشتند. باد دادن تشکها و تکان دادنشان یا کشتن ساسهای تختخوابها هم که برنامه همیشگی بود. یا اینکه همه را به‌خط می‌کردند که قیافه‌ها را با عکسهای پرونده تطبیق کنند، و یا برنامه صورت‌برداری از اثاثیه بود که آن‌وقت باید خرت‌وپرتهایت را از خوابگاه بیرون می‌آوردی و نصف روز در محوطه سرگردان می‌ماندی.

هیچ‌چیز به اندازه خواب زندانیان بعد از صبحانه بالاییها را آزار نمی‌داد.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

2

سال چاپ

1400

تعداد صفحات

171

زبان

موضوع

,

شابک

9786004902816

وزن

157

جنس کاغذ

,

عنوان اصلی

One Day in the Life of Ivan Denisovich
1962

جوایز

برنده نوبل ادبیات 1970

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...