کشتن کتابفروش
درباره نویسنده سعد محمد رحیم:
سعد محمد رحیم نویسندۀ کتاب کشتن کتابفروش، متولد سال ۱۹۵۷ شهر دیالی عراق، دانشآموختهی رشته اقتصاد و نیز مدرس و روزنامهنگار بود. علاوهبر تعدادی پژوهش سیاسی، شش مجموعهداستان از سعد منتشر شده است. همچنین سه رمان «گرگومیش آبچران» (برندهی جایزهی نخست نوآوری رمان عراق در سال ۲۰۰۰)، «نغمهی یک زن، شفق دریا» (۲۰۱۲) و «مرگ کتابفروش» (۲۰۱۶) از آثار اوست.
محمدرحیم درسال ۲۰۰۵ جایزهی بهترین پژوهش مطبوعاتی عراق و در سال ۲۰۱۰ جایزهی خلاقیت در داستان کوتاه را به خاطر مجموعه داستان «گلبادام» (۲۰۰۹) ازآن خود کرد. رمان حاضر یعنی «کشتن کتابفروش» نیز در سال ۲۰۱۷ به فهرست نهائی جایزهی بوکر عربی راه یافت. دو رمان «وقتی کوزه شکست» و «قطاری به سوی خانهی هانا: پس از مرگ سعد از او منتشر شد.
اما عمده مشهوریت سعد محمدرحیم در جهان بهدلیل رمان «کشتن کتابفروش» بود. این رمان در مدت یک سال، ۱۰ با تجدید چاپ و به چندین زبان ترجمه شد،
درباره کتاب کشتن کتابفروش:
این رمان تا حدی ساختار جاسوسی چین را معرفی میکند و به اعماق این سازمان سرک میکشد. واحد 701 یا همان سازمان جاسوسی چین، مترصد تقویت نیروی انسانی است. ماموری نابینا در کسوت “شنودگر باد” که میتواند صداها را از کیلومترها دورتر بشنود، نابغه ریاضیدان، زیبایی که عاقبتی بدی را برای خود رقم میزند، پیرمردی که در رویاهای خود رمزها را میگشاید و جاسوسی که ماجرای ماموریت خطرناک خود را بازگو میکند از شخصیتهای این رمان محسوب میشوند. “در تاریکی” آمیخته با دسیسه، نبوغ، آشوب و تنگناهای هولناک اخلاقی است و افراد سازمان جاسوسی همه چیز خود را پای 701 میگذارند.
توطئه، استعداد و نبوغ، موقعیتهای حساس اخلاقی، آشوبهای درونی و … از جمله موضوعاتی هستند که آدمهای اینداستان و سازمان ۷۰۱ با آنها دستبهگریبان هستند. آنها همهچیز خود را به پای رمز و رازهای کاری میگذارند و نابود میشوند…
قسمتی از کتاب کشتن کتابفروش:
*رفیق خیال نکن آزادی رو به دست آوردی… سالهای سال باید بکوبیم تا آدم آزادی بشیم. اون روز هم نه از من اثری میمونه نه از تو، شاید هم حتی کسی از ما یادی نکنه.
*فرهیختهی امروز همون آدم حرّافیه که حتی حریف خودش هم نمیشه و نمیتونه با اون زبانبازیهای پوچ سر خودش شیره بماله؛ بازیهای بلاغی که به درد جرز لای دیوار هم نمیخوره و آخر سر با بازندههاست…
* شهر شبیه تابلوی نقاشی سوررئالیستی شده که یک نقاش جَلَب کشیده باشدش… یا شعری دادائی که شاعری افادهای با نیمچهاستعدادی سروده که خودش هم معنی کلماتش را نمیداند… شهر، تکهای از بلاهت… رؤیایی که به هزار تکه بدل شده…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.