کریم خان زند
درباره نویسنده جان آر پری:
جان ریچارد پری (John R Perry) استاد زبان فارسی در دانشگاه شیکاگو است. وی درباره زبان فارسی و کریم خان زند بسیار نوشته است.
درباره کتاب کریم خان زند:
کریمخان زند را نیکوترین فرمانروا پس از حمله اعراب به ایران دانستهاند. کریمخان از طایفه زند بود. پدرش «ایناق خان» نام داشت و رئیس ایل بود. کریم خان در آغاز یکی از سربازان سپاه نادرشاه افشار بود که پس از مرگ نادر به ایلش پیوست. کمکم با سود بردن از جو به هم ریخته پس از مرگ نادر کریمخان نیرویی به هم زد و پس از چندی با دو خان از ایل بختیاری به نامهای ابوالفتح خان آسترکی و علیمردان خان ائتلافی فراهم ساخت و کسی را که از سوی مادری از خاندان صفوی میدانستند، به نام ابوتراب میرزا را به شاهی برگزیدند. در این اتحاد علیمردان خان نایبالسلطنه بود و ابوالفتح خان بختیاری حاکم اصفهان و کریمخان نیز سردسته سپاه بود.
اما چندی که گذشت علیمردان خان بختیاری، ابوالفتحخان بختیاری را کشت. و بر دیگر همراهش کریمخان هم شورید. ولی سرانجام پیروزی با کریمخان بود. چندی هم با محمد حسن خان قاجار دیگر مدعی پادشاهی ایران درگیر بود. که سرانجام سربازانش محمد حسن خان را در حالی که رو به گریز بود کشتند. او بازمانده افغانهای شورشی را نیز یا تار و مار کرد یا آرام نمود. سر انجام با لقب وکیل الرعایا (نماینده مردم) در ۱۷۵۰ به فرمانروایی بخش بزرگی از ایران به جز خراسان رسید. که آن را به احترام نادرشاه در دست نوه او شاهرخمیرزا باقی گذاشت.
کریمخان هوشمند و باتدبیر بود و به آرامش و رفاه مردم اهمیت میداد و به دانشمندان ارج میگذاشت. وی کارخانههای چینیسازی و شیشهگری در ایران احداث کرد. صنایع و بازرگانی در دوره وی رونق فراوان یافت. با این وجود غربیان وی را «پادشاهی بزرگ» نمیدانستند. چرا که در دورهٔ زمامداری او به بیگانگان امتیازی داده نشد. البته او خود نیز چنین ادعایی نداشت و خود را وکیل الرعایا میخواند. کریمخان با توجه به پیشهاش که سرپرستی ایل بود. از نزدیک با مشکلات مردم آشنا بود. و سپس سپاهیگری آن هم در ارتش نادری، که درگیر جنگهای پیاپی بود به او نشان داد که بار جنگهای پیاپی به دوش خراج مردم است. پس، بیشتر آرامش و درگیر نکردن کشور در درگیریها را میپسندید. تا مبادا آشوب یا جنگی به کشور و مردم آسیب برساند.
قسمتی از کتاب کریم خان زند:
قرن هجدهم در اروپا و آمریکا دورهای مهم، عصر سلطه جویی و توسعه ارضی، شکوفایی فرهنگی و دستاوردهای علمی بود. جنگهای بزرگ، جدایی و مخالفتهای بدون شهادت، انقلابهای سیاسی و اقتصادی و آغاز پایان بردهداری را به ارمغان آورد. موتور اصلی تغییر در اکثر این زمینهها قانون بود. این اصل وارسته از هر قیدی، اما به طور بسیار انتزاعی مظهر اصالتی آسمانی، انسجام و یکپارچگی جامعه را تضمین میکرد. و در کاربرد عامش (که درمان، دیگر نوآوري زمانه، از آن تجلیل یا انتقاد میشد) پاگرفتن مفهوم جدید پیشرفت را سامان میداد.
ما امروزه از خصلت دوران ساز تمدن خود در قرن هجدهم چندان آگاهی داریم. که (در بریتانیا و اکثر کشورهای مشترک المنافع، اروپا، و حتی در آمریکای ضد سنت) هنوز برخی مناسبتهای ویژه و حرفههای پرحرمت را با پوشیدن شلوار سه ربعی، کلاه گیسهای پودر زده، و کلاههای سه گوش سالهای ۱۷۰۰، گرامی میداریم. چه در اکتوبرفست در باواریا، و چه در لباس مرسوم قاضیها و وکلا در بریتانیا، به اوج پرشکوه یک گذار طولانی…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.