کتاب شواهد
درباره نویسنده جان بنویل:
جان بنویل (John Banville) نویسنده کتاب کتاب شواهد، در سال ۱۹۴۵ در وسکفورد ایرلند به دنیا آمد. او هفده رمان منتشر کرده است. بنویل ساکن دوبلین است. او با نوشتن رمان دریا در سال ۲۰۰۵ جایزه ی ادبی من بوکر را از آن خود کرد.
جان بنویل بدون تردید یکی از برجسته ترین استادان ایرلندی معاصر در استفاده از زبان است. داستان های او بیش از نثر، به شعر شباهت دارند. «بنویل» در طول مسیر حرفه ای خود در نویسندگی، جوایز ادبی معتبر و مهمی را دریافت کرده که نام او را با شایستگی در ادبیات جهان مطرح نمودهاند، و سیزدهمین رمان او یعنی کتاب «دریا»، که «جایزه من بوکر» را در سال 2005 از آن خود کرد، گواهی غیر قابل انکار بر جایگاه ادبی این نویسنده است.
داستانهای «بنویل» سرشار از ایدههای گوناگون هستند و با سنت رمان نویسی ویکتوریایی تفاوتهای اساسی دارند؛ سنتی که به نمودهایی مستقیم از جامعه، سیاست و اخلاقیات میپردازد. «بنویل» اما جهان هایی خیالی را خلق میکند که تأثیرات جامعه، سیاست و اخلاقیات را در ذهن شخصیتهایش به تصویر میکشند. دغدغهی اصلی او، ذهن و آگاهی هر فرد، آشکار شدن خویشتن «بیاصالت»، و مواجهه با تغییرات درونی و بیرونی است.
درباره کتاب کتاب شواهد:
دن دلیلو: «کتاب شواهد اثر داستانی مهم با سبکی جدید است که هر لحظهی آن در عین جذابیت با آرامشی منحصر به فرد، درخشش جنایت درون آن را نشان میدهد .»
داستانهای بنویل با روایتیهایی گاه تعمدا پرابهام به درامهای خانوادگی، زندگیهای رو به زوال و نابودی و شخصیتهایی درگیر و متناقض و وسواسی میپردازند.
کتاب شواهد داستانی معمایی، جنایی و اولین بخش از سه گانه بنویل با محوریت شخصیتی به نام فردی مونتگومری است. ارواح و آتنا دو اثر دیگر این سه گانه هستند مجلۀ پابلیشرز ویکلی در نقد این کتاب بنویل را با آلبر کامو و فئودور داستایوفسکی مقایسه کرده است. این رمان در فهرست نهایی جایزه بوکر قرار گرفت. همچنین برنده جایزه جی پی ای شد.
تک گوییهای راوی که در سراسر داستان به چشم میخورد فلاشبکهای فراوان، درگیریهای ذهنی راوی در به یاد آوردن اسامی و اتفاقها مرز نامشخص میان واقعیت و خیال پردازی و شخصیت پیچیده راوی از چالشهای کتاب شواهد است.
بنویل دربارۀ کتابهایش میگوید «از همۀ آنها متنفرم… از تمامشان بیزارم» او به جای زندگی در گذشته همواره نگاهی رو به جلو دارد: «شما باید هر روز صبح یقۀ خودتان را بچسبید و به تمامی کارهای وحشتناکی که دیروز انجام دادید فکر کنید و به اینکه چگونه میتوانید با ساختن روزی بهتر آنها را جبران کنید.» بنویل نقدهای آثارش را نمیخواند زیرا خودش بهتر از هر کسی خودش را نقد میکند. اما منتقدان بنویل را استادی صاحب سبک در زمینهٔ ادبیات انگلیسی میدانند و نوشتههایش را کارهایی استادانه، زیبا و درخشان توصیف میکنند. او شهرتش را مرهون لطافت طبع تیره و تار، طنز آمیز، هوشمندانه و حزن انگیزش است.
قسمتی از کتاب کتاب شواهد:
سرورم! هنگامی که میخواهید خودم در دادگاه صحبت کنم، این چیزی است که میگویم: مانند حیوانی عجیب، آخرین بازمانده از نسلی که فکر میکردند منقرض شده، اینجا زندانی شدهام باید اجازه دهند مردم من را تماشا کنند: دختر خوار، نجیب و خطرناک، داخل قفسم به این طرف و آن طرف میروم، نگاه سبز ترسناکم از پشت میلهها سوسو میزند، چیزی به آنها میدهم که در شب، پیچیده شده تخت های گرم و نرمشان کابوسش را ببینند. پس از دستگیریام به هم چنگ میانداختند تا من را ببینند. فکر میکنم اگر امکان داشت، برای این امتیاز پولی هم پرداخت میکردند. توهین میکردند مشتهایشان را به طرفم تکان و دندانهایشان را نشانم میدادند. تا حدودی غیر واقعی به نظر می آمد، ترسناک و در عین حال مضحک.
منظرۀ مردم آنجا جنب وجوشهایشان در پیاده رو مانند بازیگران سیاهی لشگر فیلمها بود؛ مردانی جوان در پالتوهای بارانی ارزان قیمت و زنانی با بسته های خرید و یک یا دو نفر آرام با موهایی خاکستری که حریص و با چهرههایی رنگ پریده از حسادت خیره به من ایستاده بودند. سپس یک پاسبان پتویی رویم انداخت و با عجله من را به طرف ماشین پلیس برد. خندیدم در اینکه واقعیت مانند همیشه پیش پا افتاده به بدترین تصوراتم تحقق میبخشید چیزی به شدت خنده دار وجود داشت. راستی آن پتو… آن را مخصوصاً آوردند یا اینکه همیشه یکی دم دست دارند؟ حالا چنین سؤالهایی من را آزار میدهند خیلی درباره شان فکر میکنم چه تصویر جالبی از خود ارائه دادم همان طور که ماشین از خیابانهای خیس و آفتابی با سروصدای بسیار میگذشت، مانند مومیایی پشت ماشین نشسته بودم و نگاهی میانداختم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.