چگونه راهبه شدم
ناشر : مانیا هنردسته: ادبیات جهان, تازهها, رمانسرما را تا مغز استخوانم احساس میکردم. قلب کوچکم انقدر تند تند میتپید که هر لحظه ممکن بود بترکد. میدانستم من، که هیچ چیز از واقعیت نمیدانستم، میدانستم این مرگ است. چشمهایم باز بود و در کمال تعجب میتوانستم قاتل صورتی رنگم را ببینم. آنقدر درخشان و زیبا بود که نمیشد دیدنش را تاب آورد. چشمانم چیزی نمیدید و مسلما من با عصبهای بینایی یخزده و صورتیام همه چیز را میدیدم؛ عصبهایی شبیه بستنی توت فرنگی، ریههایم با دردی وحشتناک از هم پاشیدند و قلبم برای آخرین بار در خود جمع شد و ایستاد. مغزم، این وفادارترین عضو بدنم چند لحظهای بیشتر زنده بود و همین چند لحظه کافی بود تا بتوانم به این بیندیشم که آنچه بر سرم میآمد مرگ بود: مرگی واقعی…
ناموجود
میتوانید ایمیل خود را وارد کنید تا از موجود شدن این محصول بصورت خودکار آگاه گردید.
نويسنده/نويسندگان | |
---|---|
مترجم | |
نوع جلد | شمیز |
قطع | پالتویی |
نوبت چاپ | |
سال چاپ | 1398 |
تعداد صفحات | 144 |
زبان | |
موضوع | |
شابک | 9786008975632 |
وزن | 122 |
جنس کاغذ |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.