پایان ناخرسندی
درباره نویسنده تاد مک گوان:
تاد مکگوان (Todd McGowan) نویسنده کتاب پایان ناخرسندی، استادیار فیلم در دانشگاه ورمونت، ایالات متحده است. او نویسنده داستان های داستانی کریستوفر نولان (2012)، Out of Time: Desire in the Atemporal Cinema (2011) ، The David Impossible David Lynch (2007) ، The Gaze Real: Theory Film Theory After Lacan (2007) و کتاب های دیگر است.
درباره کتاب پایان ناخرسندی:
مک گوان نویسنده این کتاب در واکاوی ظهور فرمان اجتماعی به لذت بردن، اثر خود را بر دستگاه فکری نظریهپردازان و متفکرانی چون ژاک لکان، اسلاوی ژیژک و یوان کوپیک بنا میگذارد و نتیجه میگیرد که ما در میانه دگرگونی گستردهای هستیم، یعنی گذر از جامعهای مبتنی بر بازداری که در آن فرد نمیتواند هر کاری که او را خشنود میسازد انجام دهد، به جامعهای مبتنی بر لذت.
مک گوان در این اثر بسیاری از ملالتهای اجتماعی فرهنگ معاصر آمریکایی را به عنوان سمپتومهای این دگرگونی شناسایی میکند: احساس انفصال، افزایش پرخاشگری و خشونت، بدبینی فراگیر، بیتفاوتی سیاسی، رفتار غیرمدنی و فقدان معنی. او حین بحث در باب این موضوعات مختلف، به بررسی انتقادی قلمروهای گوناگون از قبیل فیلم، سیاست، ادبیات، فرهنگ عامه و زندگی روزمره میپردازد.
در معرفی این کتاب آمده است: «هرچند مارکسیسم بیشترین روشنگری را در زمینه رویگردانی از جامعه سنتی و روی آوردن به مدرنیته انجام داده است، درک ماهیت گذار از جامعه بازداری به جامعه لذت نیازمند بینش روانکاوی است. نکته اساسیای که باید درباره جامعه لذت بازشناخت این است که جستجوی لذت همواره در آن نافرجام بوده است.
جامعه نهتنها لذتی را که وعده داده فراهم نکرده بلکه آن را بیش از پیش دسترسناپذیر ساخته است. آنچه جامعه لذت آشکار میسازد، امکانناپذیری هر گونه تجربه مستقیم لذت است: اگر تلاش کنیم لذت را مستقیماً تجربه کنیم، ناگزیر آن را از دست میدهیم.»
مکگوان در فصل نخست این کتاب بین جامعه بازداری و جامعه لذت تمایز میگذارد و سپس شاخصههای مختلف جامعه لذت و پیامدهای رویگردانی از جامعه بازداری و رویآوری به جامعه لذت فرمایشی را میکاود. او با تکیه بر آرای لکان و ژیژک در حوزه آثار گوناگون ادبی و سینمایی به کاوش شاخصههایی میپردازد که در دگرگونی نظم اجتماعی مؤثرند.
تاد مکگوان پروفسور دانشگاه ورمونت است. او در مطالعات خود بر فلسفه هگل، روانکاوی و اگزیستانسیالیسم متمرکز بوده و درباره فصلهای مشترک این حوزههای اندیشه با سینما تأمل کرده است.
وی در مقدمهای بر این کتاب مینویسد: «مرثیه محوری کتاب پایان ناخرسندی بر تضعیف روز افزون حوزه عمومی متمرکز است حوزهای که در آن تعامل سوژهها با یکدیگر برای پیشبرد منفعت فردی نیست. زیرا منفعت جمعی برای عملکرد نظم اجتماعی اساسی است.
بدون یک دنیای عمومی در فضای شخصی منافع به حاشیه رانده میشوند و قدرت خود را از دست میدهند و جامعه رنگ هابزی به خود میگیرد.تعاملها به طور روزافزون پرخاشگرایانه میشود یک حوزه عمومی برساخته در جامعه بنیانی را برای جامعه خواهی فراهم میکند که جامعه در غیر این صورت فاقد آن بود…
وقتی کتاب پایان ناخرسندی نخستین بار در سال ٢٠٠٤ چاپ شد اکثر جناح راست آن زمان خواستار بازگشت به بازداری احترام احیا شده به اقتدار و حکمرانی بر لذت افسارگسیخته بودند، امروز وضعیت سیاسی کاملا عوض شده است حالا آنهایی که در جناح چپ هستند به دنبال وضع حد وحدود در برابر خشونت روانی و فیزیکی هستند که به واسطه سیاست مرتجع افسارگسیخته شده است.»
قسمتی از کتاب پایان ناخرسندی:
ایدۀ یک جهان عمومی، یک قلمروِ بیطرف و عاری از منافع شخصی، کاراییاش را از دست داده است, زیرا ما آنچنان در وعدههای جامعۀ لذت غرق شدهایم که دیگر نمیخواهیم بهای ورود به این جهان را بپردازیم. و چون مایل نیستیم بهایش را بپردازیم، مایل نیستیم قربانی کردن لذت را به عنوان شرط لازم بپذیریم، از جهان عمومی عقبنشینی میکنیم و خود را به زندگی خصوصی و شخصیمان محدود میکنیم. این امتناع از ورود به جهان عمومی به کتاب پرفروش رابرت پاتنم با عنوان بولینگ بهتنهایی: فروپاشی و احیای جامعۀ آمریکایی جان میبخشد. پاتنم در این کتاب به شرح وقایع تاریخی مرتبط با عقبنشینی جمعی تودۀ مردم از مشارکت عمومی میپردازد که در سالهای اخیر در ایالات متحده به وقوع پیوسته است. از نظر پاتنم، این عقبنشینی نمایانگر تهدیدی بنیادین برای جامعۀ آمریکایی است, زیرا تهدید به از بین بردن پیوندهایی میکند که انسجام اجتماعی به وجود میآورند و عملکرد جامعه را ممکن میسازند.
از اواخر دهۀ شصت تعهد و مشارکت اجتماعی کاهش یافته است. تعداد زیادی از سوژهها از همۀ فعالیتهایی که مستلزم ورود به جهان عمومی است دست کشیدهاند. این عقبنشینی نهتنها سازمانهای مدنی و احزاب سیاسی, بلکه ــ چنانکه از عنوان کتاب پاتنم برمیآید ــ حتی لیگهای بولینگ را شامل میشود. سوژهها، به جای اینکه به فعالیتهای عمومی مشغول شوند، زمان بسیار زیادی را در انزوای دنیای شخصی خودشان میگذرانند و در اوقات فراغتشان تلویزیون تماشا میکنند، در اینترنت میگردند و به بازیهای ویدئویی میپردازند. این چرخش به حریم خصوصی حسی فراگیر از قطع ارتباط به وجود میآورد، حسی که امروزه روبهافزایش است. همانطور که پاتنم خاطرنشان میکند:
طی دوسوم نخست قرن بیستم جریانی قدرتمند موجب مشارکت بیشتر آمریکاییها در زندگی جمعیشان شد، اما این جریان طی چند دهۀ گذشته ــ در سکوت، بدون اخطار ــ برعکس شده و جریان شکافندۀ مخاطرهآمیزی بر ما مستولی گشته است. در اواخر قرن، بدون اینکه متوجه باشیم، از یکدیگر و از اجتماعاتمان فاصله گرفتهایم.
ما در حال حاضر تا حد زیادی در جهانهای شخصی و خصوصی هستی داریم, و بهندرت از آنها جدا میشویم تا با عموم مواجه شویم. در نتیجه جهان عمومی برای ما به قلمروی بیگانه و خطرناک بدل میشود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.