سبد خرید

وقایع غریب غیب شدن سعیدابونحس خوشبدبین

ناشر : نوندسته: , ,
موجودی: 1 موجود در انبار

199,000 تومان

رمان «وقایع غریب غیب شدن سعید ابونحس خوشبدبین» در قالب طنزی صریح و شفاف، سبک‌های داستانی رایج در جهان عرب را به هم آوردی میخواند، این رمان از انعطاف پذیری و تغییر و برآمدن و چه جدیدی از بلوغ داستا نویسی مدرن عربی خبر داده است، دیدگاه امیل حبیبی، همان طور که ترور لگسیک در مقاله‌ای با عنوان «فلسطینی بد اقبال» نوشت، «حاصل ذهنی پخته و آگاه ونتیجه‌ی تجربه‌ی سالیان دراز است.» حبیبی در خوشبدبین قواعد مرسوم را کنار گذاشته و تا امروز نیز این رمان نظیر نداشته و کسی نتوانسته از آن تقلید کند.

1 عدد در انبار

مقایسه



وقایع غریب غیب شدن سعیدابونحس خوشبدبین

درباره نویسنده امیل حبیبی:

امیل حبیبی (Emile Habibi) نویسنده کتاب وقایع غریب غیب شدن سعیدابونحس خوشبدبین، با نام کامل امیل شکری حبیبی (28 ژانویه 1922 – 2 مه 1996) نویسنده‌ی عرب اسرئیلی، ادبیات عرب و سیاستمداری بود که به عنوان عضو حزب کنست برای احزاب کمونیستی مکی و رقه فعالیت می‌کرد.

درباره کتاب ‌وقایع غریب غیب شدن سعیدابونحس خوشبدبین:

«وقایع غریب غیب‌شدن سعید ابونحس خوشبدبین» رمان مهمی در ادبیات مدرن عربی محسوب می‌شود. این رمان که آن را با «کاندید» ولتر و «شوایک» یاروسلاو هاشک مقایسه کرده‌اند. طنز زهرآلودی است از شکل‌گیری کشوری به نام اسرائیل. نویسنده‌ی رمان، امیل حبیبی، که خود از «اعراب اسرائیلی» است. زندگی تراژیک غیریهودیان را در سرزمین‌های اشغالی از نگاه یک ابله روایت کرده است.

این رمان به زندگی فلسطینیانی می‌پردازد که پس از جنگ‌های 1948 و 1967 حاضر به ترک وطن نشدند و به تابعیت اسرائیل درآمدند. شخصیت اصلی این رمان یک ابله است. «سعید» که در مکانی نامعلوم در فضا مخفی شده، وقایع زندگی‌اش را در قالب نامه به دوستی گم‌نام روایت می‌کند. او علت نام عجیب خانوادگی‌اش «خوشبدبین» را این‌گونه بازگو می‌کند:

«خانواده‌ی ما همه‌شان همین روحیه را دارند. برای همین اسمشان را گذاشته‌اند خوشبدبین. این کلمه از ترکیب دو کلمه‌ی بدبین و خوش‌بین درست شده …. مثلا خود من، هیچ‌وقت فرق خوش‌بینی و بدبینی را نفهمیدم و همیشه با خودم مشکل دارم که بالاخره بدبینم یا خوش‌بین؟صبح که از خواب پا می‌شوم می‌گویم خدا را شکر که وسط خواب قبض روح نشدم؛ اگر در طول روز بلایی سرم آمد، می‌گویم خدا را شکر که بدتر نشد. بالاخره کدامم؟ بدبین یا خوش‌بین».

سعید که برای دولت اسرائیل جاسوسی می‌کند از فرط بلاهت و بزدلی یک قربانی است تا فردی شرور و خبیث. او در ازای خوش‌خدمتی‌هایش از دولت اسرائیل پاداشی نمی‌گیرد. او توسری‌خور باقی مانده و در حاشیه زندگی می‌کند….

این داستان علاوه‌بر ابعاد طنزآلود، حماسی و سادیستی، بعد تراژیک نیز دارد. سعید شخصیت کمیکی است که در یک تراژدی گیر افتاده است. در لابه‌لای رفتارهای مضحک و منفعت‌طلبی‌های طنزآلود و گاه و بی‌گاهش می‌توان نشانه‌های بسیاری از تراژدی تلخ هرروزه‌ی هم‌وطنانش را پیدا کرد. مضمون اصلی رمان سوژه‌ی مناسبی برای تراژدی است: آدم‌کشی، آتش‌سوزی، جنگ، شورش و همه‌ی هرج‌ومرج‌هایی که چنین آشوب‌هایی را به دنبال دارند.

قسمتی از کتاب ‌وقایع غریب غیب شدن سعیدابونحس خوشبدبین:

وقتی یکی از رهبران اتحادیه‌ی کارگران فلسطینی شدم، شجاعت باعث شد به هچلی بیفتم که بیرون آمدن از آن هم خود شجاعت بیش‌تری می‌خواست. اگر رفقای تو نبودند، همان‌ها که در روزنامه‌شان درباره‌ام مطلب نوشتند و به من حمله کردند و باعث شدند باور کنم آدم مهمی هستم، توی این هچل نمی‌افتادم. وقتی باورم شد آدم مهمی هستم، جرئت کردم و یک روز عصر با اتوبوس رفتم به وادی الجمال، در ساحل دریا، زیر فانوس دریایی لاتین، که خدابیامرز پدرم با عرق جبینِ همان برادری که وینچ تکه پاره‌اش کرد برایمان آن‌جا آلونکی ساخته بود. به هیچ کس نگفته بودم که دست به این ریسک می‌زنم.

وقتی از خط آهن گذشتم، رحمت به روح شاعرمان مطلق عبدالخالق فرستادم که همین‌جا زیر قطار رفته بود. و یاد نوح ابراهیم افتادم که یک‌جا گفته بود: «دین مال خداست، اما وطن مال همه» . یکراست رفتم سراغ خاله‌ام ام سعد که از وقتی بچه بودیم کنّاس کلیسای کاتولیک بود. دیدم همان‌جا که آخرین بار دیده بودمش دارد حیاط را جارو می‌زند. با خودم گفتم: شکر خدا که هیچ چیز عوض نشده، جاروی ام سعد هم به حال خود مانده. خم شدم تا دستش را ببوسم، داد زد: اسم من در ثبت احوال ثبت شده. و آن را «اخوال» تلفظ کرد، مثل سربازان اسرائیلی…

بعد دوید رفت توی اتاقش و من هم پشت سرش بی آن‌که بفهمم چی به چی است. رفت سراغ شمایل مریم مقدس که بالای تختِ مرتبش گذاشته بود، آن را کنار زد و از توی دیوار یک کُره درآورد و از داخل آن کیسه‌ی پارچه‌ای سفیدی درآورد و پشت به من، مبادا بفهمم توی آن چیست، بازش کرد و زیر لب تکرار می‌کرد: یا مریم عذرا، این نقره‌ی جهازم است!

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

2

سال چاپ

1403

تعداد صفحات

190

زبان

موضوع

,

شابک

9786007141625

وزن

190

جنس کاغذ

عنوان اصلی

The Secret Life of Saeed: The Pessoptimist
1974

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “وقایع غریب غیب شدن سعیدابونحس خوشبدبین”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...