نیمه فراری
درباره نویسنده بریت بنت:
بریت بنت (Brit Bennett) نویسنده کتاب نیمه فراری، متولد 1990 و بزرگ شده در کالیفرنیای جنوبی، فارغ التحصیل از دانشگاه استنفورد است. او مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته داستانی در دانشگاه میشیگان به دست آورد، جایی که او برنده جایزه هاپوود در رشته داستان کوتاه فارغ التحصیل و همچنین جایزه هورستون/رایت 2014 برای نویسندگان کالج شد. او عضو افتخاری بنیاد ملی کتاب “5 زیر 35 سال” است و مقالات وی در مجله نیویورکر، مجله نیویورک تایمز، پاریس ریویو و جزابل به نمایش گذاشته شده است. رمان اول او، مادران، در سال 2016 منتشر شد و خیلی زود به فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز راه یافت. «نیمۀ فراری» دومین رمان این نویسنده است و در سال 2020 منتشر شده است.
بریت بنِت را با تونی موریسون مقایسه کردهاند و آیندهای درخشانتر برایش پیشبینی میکنند.
درباره کتاب نیمه فراری:
رمان نیمه فراری در زمان کوتاهی پس از انتشارش شهرت و موفقیتی چشمگیر به دست آورده و به زبانهای گوناگون ترجمه شده و عنوان «بهترین رمان تاریخی» گودریدز سال 2020 را کسب کرده است. شبکۀ HBO مشغول ساخت مینیسریالی بر اساس این رمان است.
اين رمان با ظرافتهاي خاصي به مساله نژادپرستي، چالشها و دغدغههايي که در اين حوزه وجود دارد، پرداخته است و توانسته موقعيت و شرايط تمام رنگينپوستان و افراد دورگه را در شهر يا کشورهاي غريب به خوبي به تصوير بکشد. در اين رمان نوع نگاه مردم نسبت به رنگينپوستان، تلاش براي اثبات هويت خود به عنوان يک انسان و آرزوي داشتن يک زندگي عادي مانند سفيدپوستان در قالب نکات ريزي در داستان بيان شدهاند.
داستان رمان نیمه فراری شرح زندگي يک خانواده را با تمام فراز و نشيبهايي که طي بيست سال با آن مواجه ميشوند در برميگيرد. خواهران دوقلو، کم سن و سال و دورگه اين خانواده تصميم به ترک مادر و زادگاه کوچکشان ميگيرند تا به شهر بروند، از محدوديت سرزمين رنگينپوستان آزاد شده و در ميان سفيدپوستان زندگي کنند. اين تصميم ناگهاني و بيخبر همه را در بهت فرو برده و چندين سال در انتظار برگشت نگه ميدارد. با اتفاقاتي که براي دختران ميافتد، خود واقعيشان را پيدا کرده و بايد بين ماندن و برگشتن به خانه يکي را انتخاب کنند. با به وجود آمدن اين ترديد، دو خواهر هم کمکم بايد راه خود را از هم جدا کنند و اين تازه آغاز ماجراست و نسل بعديشان را هم تحت تاثير قرار ميدهد.
قسمتی از کتاب نیمه فراری:
«صبح روزی که یکی از دوقلوهای گمشده به مالارد برگشت، لو لبن به سمت رستوران دوید تا خبر را برساند، و حتی حالا بعد از این همه سال، همه شوک آن لحظه را به یاد میآورند که لو خیسِ عرق و نفسنفسزنان و با یقهای که از آن همه تقلا تیره شده بود، درهای شیشهای را هل داد و وارد رستوران شد. مشتریانی که زیاد هم به حال خود نبودند دور او جمع شدند؛ ده نفری میشدند، هرچند خیلیها به دروغ میگفتند که آنها هم آنجا حضور داشتند، فقط و فقط برای اینکه بگویند اینبار شاهد چنین لحظه پرهیجانی بودند. در آن شهر زراعی کوچک هیچوقت چیز غافلگیرکنندهای رخ نداده بود، تا اینکه دوقلوهای وین ناپدید شدند.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.