مخالفان شایسته
درباره نویسنده دانیل استیل:
دانیل استیل (Danielle Steel) نویسنده کتاب مخالفان شایسته، با نام کامل دانیل فرنانده دومینیک شولین-استیل (Danielle Fernande Dominique Schuelein-Steel) در ۱۴ اوت ۱۹۴۷ میلادی در شهر نیویورک در ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد. استیل گاهی بر روی پنج پروژه از رمانهایش به صورت همزمان کار میکرد و بیشتر رمانهای او پرفروش بودهاست، فرمول او در داستاننویسی اغلب، شامل خانوادههای ثروتمند رو به یک بحران است، در عین حال شگردها و چرخههای متناوب دیگری در آثارش مشهود است؛ از جمله تهدید توسط عناصر تاریکی مانند زندان، تقلب، باجخواهی و خودکشی. استیل همچنین مجموعه آثاری در زمینهٔ داستان کودکان و شعر دارد.
دانیل استیل بیش از ۸۰ رمان نوشتهاست. کتابهای او بیش از ۵۸۰ میلیون نسخه فروش داشتهاست. او توانسته رکوردی در کتاب رکوردهای گینس ثبت کند. استیل در دهه ۹۰ هم جز فعالترین نویسندگان آمریکایی شناخته شدهاست. کتابهای او به بیش از ۲۸ زبان ترجمه شده که تاکنون از ۲۲ جلد آنها اقتباس سینمایی یا تلویزیونی تهیه شده و دو اقتباس از کتابهایش برندهٔ جایزه گولدن گلوب شدهاند.
درباره کتاب مخالفان شایسته:
در میان خیابانهای پرهیاهو و پررونق نیویورک، یک داستان جذاب و پرتنش به روایت در میآید. دانیل استیل، نویسندهی معروف و پرفروش نیویرک تامیز، در این اثر به رویکردها و تقابلهای دو جهان مختلف میپردازد: دنیای تجارت موروثی و سرمایهداری مدرن. اسپنسر بروک، که از کودکی خود به میراث خانوادگیاش، یعنی بزرگترین فروشگاه لوکس نیویورک، وفادار بوده، با ویژگیها و چالشهای جدید صنعت مد مواجه میشود.
او، با وجود تمام خاطرات دلنشین کودکی و نوجوانیاش در این فروشگاه، حالا به عنوان یک مادر مجرد و مالک این امپراطوری با چالشهای جدیدی روبرو است. مایک وستون، یک سرمایهگذار باهوش و موفق، که شهرتی در تبدیل کسب و کارهای کوچک به شرکتهای بزرگ و پرسود دارد، نگاهی به “بروکز” نیز دارد. او معتقد است که میتواند با سرمایهگذاری در این فروشگاه، آن را به قلهی جدیدی برساند. اما اسپنسر، با وجود نیازها و آرزوهای خود، هرگز نمیخواهد اجازه دهد که کسی از بیرون وارد دنیای خصوصی و مرموز خود شود.
قسمتی از کتاب مخالفان شایسته:
اسپنسر بروک زنی کوچک اندام و آراسته، بسیار زیرک و با سیلقه بود. او در میان جمعیت ایستاده و به طرز چشمگیری شیک به نظر میرسید. اسپنسر موهای بلوند خود را در محل کار پشت سرش گوجه ای میبست و در خانه موهایش همیشه آزاد و رها بود. در سی و هفت سالگی، یک شرکت بزرگ را اداره میکرد. او مالک و مدیر عامل یکی از معتبرترین فروشگاه های بزرگ در نیویورک، به نام بروک و پسر بود که بیشتر به نام بروک شناخته میشد.
اگرچه اجداد دورتر او و خانوادهی مادرش همه نسل اندر نسل بانکدار بودند، اما خانواده ی پدرش در زمینه خرده فروشی فعالیت میکردند. او نسل چهارم خانواده بود و این کار در ذاتش خودنمایی می کرد. اسپنسر بروک از کودکی عاشق فروشگاه و همه ی چیزهای موجود در آن بود. بوی آن را دوست داشت، عطری خاموش به هنگام عبور از در فروشگاه… هر وقت به ظرافت کالاهایی که افراد با خود حمل میکردند دقت میکرد به خود افتخار میکرد که در آن حیطه مشغول به کار است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.