محمدبن زکریای رازی مجموعه تاریخ و ادبیات ایران جلد اول
درباره نویسنده محمد دهقانی:
محمد دهقانی نویسنده کتاب محمدبن زکریای رازی، نویسنده، مترجم، منتقد ادبی، روزنامه نگار ایرانی است. او عضو سابق هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران است.در سال ۱۳۴۴ در اراک به دنیا آمد و تحصیلاتش را تا پایان دبیرستان در همین شهر ادامه داد. او دارای مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه چمران اهواز (۱۳۶۷) و کارشناسی ارشد از دانشگاه فردوسی مشهد (۱۳۷۳) است. دهقانی دورهٔ دکتری زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۷ به اتمام رساند و پایان نامه ی دکتری خود را با موضوع تاریخ نقد ادبی در ایران و به راهنمایی عبدالحسین زرین کوب نوشت.
سپس برای تدریس به سمنان رفت و دو سال بعد برای تدریس به دانشگاه تهران دعوت شد. او در سال تحصیلی ۱۳۸۴–۱۳۸۵ استاد مدعو در دانشگاه پکن بود. ماحصل این سفر علمی را بعدها با عنوان «یادداشتهای پکن» در مجلهی نگاه نو منتشر کرد. از آن پس، وقت خود را بیشتر صرف ترجمه و پژوهش در حوزههای ادبیات و تاریخ کرده است و اینک نیز به تلاشهای علمی خود در این رشتهها ادامه میدهد. او دیپلم افتخار انجمن ادبی پارناسوس یونان را به مناسبت ترجمهی آثار کازانتزاکیس و جایزهی بهترین نقد کتاب در حوزهی تاریخ و جغرافیا را از خانهی کتاب ایران در سال ۱۳۹۲ دریافت کرده است.
درباره کتاب محمدبن زکریای رازی:
مجموعهی تاریخ و ادبیات ایران برای کسانی نوشته شده است که به تاریخ فرهنگی و ادبی ایران علاقهمندند و میخواهند برگزیدهای از بهترین شاهکارهای ادبی ایران را همراه با شرح و تفسیر لازم به زبانی ساده و روشن بخوانند و بدانند که این شاهکارها در کدام فضای تاریخی پدید آمده و متقابلا چگونه بر آن تأثیر نهادهاند. این مجموعه صرفا تاریخ و ادبیات ایران پس از اسلام را دربرمیگیرد و می کوشد تاریخ ادبی ایران را در پیوند با تاریخ عمومی جهان ببیند و به تحولات فکری و فرهنگی کشورها و اقلیمهایی هم که به نحوی با ایران در ارتباط بوده اند اشاره کند و به این ترتیب گسترهای روشنتر برای مقایسهی تاریخ و ادبیات ایران و جهان پدید آورد.
قسمتی از کتاب محمدبن زکریای رازی:
تاریخ ایران در نخستین سالهای انتقال از عصر ساسانی به دوره اسلامی سخت تیره و مبهم است. هنوز معلوم نیست که امپراتوری عظیم و پهناور ساسانی چگونه در برابر اعراب از هم فرو پاشید و جای خود را به خلافت عربی داد. پرسش مهمتر این است که ایرانیان زرتشتی دین اجدادی خود را چرا و به چه ترتیبی رها کردند و چگونه بیشتر آنها در طول حداکثر چند دهه به دین تازهای گرویدند که مهاجمان عرب با خود به ارمغان آورده بودند؟ چرا هزار سال پیش از آن نیاکان همین ایرانیان، وقتی با هجوم سهمگین اسکندر مقدونی روبهرو شدند، در حفظ دین خود آن همه کوشیدند و به دین و مسلک فاتحان یونانی هیچ اعتنایی نکردند، اما اینک دین مهاجمان بادیه نشین و به ظاهر دور از تمدن عرب را چنین آسان پذیرا میشدند؟
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.