ماهیت و کارکردهای تفکر نقادانه و خلاقانه
درباره نویسندگان ریچارد پل و لیندا الدر:
دکتر ریچارد پل (Richard Paul) طرفدار برجسته تفکر انتقادی بود و با آثار خود،، متفکر برجسته در این زمینه است. وی در سال 1980 مرکز تفکر انتقادی را پس از تاسیس “بنیاد تفکر انتقادی” در دانشگاه ایالتی سونوما تأسیس کرد. او مفاهیم ، اصول و نظریه های اساسی را برای یک برداشت قوی و عادلانه از تفکر انتقادی تدوین و معرفی کرد. پاول بیش از دویست مقاله و هفت کتاب درباره تفکر انتقادی تألیف کرد. وی در طول 35 سال فعالیت خود به عنوان رهبر جنبش تفکر انتقادی کارگاه های آموزشی را به صدها هزار مربی ارائه داد.
دکتر لیندا الدر (Linda Elder) یک روانشناس آموزشی و دارای شهرت بین المللی در تفکر انتقادی است که هم روانشناسی و هم تفکر انتقادی را در سطح آکادمیک آموخته است. وی به مدت 25 سال رئیس بنیاد تفکر انتقادی و مدیر اجرایی مرکز تفکر انتقادی بوده است. او علاقه خاصی به رابطه اندیشه و احساسات و همچنین شناخت و عاطفه دارد و یک تئوری اصلی درباره مراحل رشد تفکر انتقادی تدوین کرده است. آلدر چهار کتاب در زمینه تفکر انتقادی و نیز 23 عنوان در کتابخانه “کتابخانه راهنمای اندیشمند” را تالیف کرده است.
درباره کتاب ماهیت و کارکردهای تفکر نقادانه و خلاقانه:
«ماهیت و کارکردهای تفکر نقّادانه و خلّاقانه» جلد دوم از مجموعه راهنمای اندیشهورزان، اثر نویسندگان، ریچارد پل و لیندا الدر کتابی است که به بررسی تفکر خلاقانه و نقادانهُ کارکردهای آن و لزوم آموختن چنین شیوه تفکری در زندگی انسان امروزی میپردازد. در ابتدای کتاب مولفین در سخنی باخواننده اینگونه میگویند: افراد کماطلاع غالباً تصور میکنند که تفکر خلّاقانه و سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقّادانه) با یکدیگر تضاد دارند؛ تصور میکنند که اولی مبتنی بر نیروهای غیرعقلانی یا ناخودآگاه است و دومی مبتنی بر فرایندهای عقلانی و خودآگاه؛ اولی چیزی است که نمیتوان آن را هدایت کرد و آموزش داد و دومی هدایتپذیر و آموزشپذیر است. نمیتوان گفت که این دیدگاه کاملاً غلط است، اما بهرهٔ بسیار اندکی از حقیقت دارد.
حقیقتِ نهفته در این دیدگاه این است که هیچ شیوهٔ شناختهشدهای برای ایجاد نبوغ خلّاقانه در دانشجویان وجود ندارد؛ هیچ روشی وجود ندارد که، با استفاده از آن، کاری کنیم که دانشجویان به اندیشههای نو و مبتکرانه نائل آیند. جنبهٔ خلّاقانهٔ تفکر دارای سویههایی است که ما قادر به فهم کاملِ آنها نیستیم. همین سخن دربارهٔ صورتهای مختلفِ جنبهٔ سنجشگرانهٔ تفکر نیز صادق است. با این حال، راههایی برای آموزشِ همزمانِ تفکر سنجشگرانه و تفکر خلّاقانه وجود دارد. برای انجام این کار، باید بر این اصطلاحات و کاربردِ آنها در موقعیتهای عملی و روزمره تمرکز کنیم، معنای محوری آنها را در نظر داشته باشیم، و سعی کنیم از همپوشانیهایشان و تأثیر متقابل این دو بر یکدیگر سر در بیاوریم. وقتی تفکر سنجشگرانه و خلّاقانه را بهصورتِ درست و عمیق بفهمیم، درمییابیم که این دو جداییناپذیر، بههمپیوسته، و یکپارچهاند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.