ماجرای ناپديد شدن استفانی ملر
یکی از اولین افسرانی که به محل حادثه رسیده بود، متوجه شد جسد مگان در نزدیکی درِ خانۀ شهردار افتاده بود، دری که نیمهباز بود. او که توجهش جلب شده بود، به آنجا نزدیک شد. متوجه شد در را شکسته بودند. اسلحهاش را بیرون آورده و بهآرامی از پلهها بالا رفت. سپس حضورش را اعلام کرد. ولی هیچ پاسخی دریافت نکرد. در را با پایش باز کرده و چشمش به جسد زنی افتاد که روی پلهها افتاده بود. بلافاصله درخواست کمک کرده و اسلحهبهدست، بهآرامی شروع به پیشروی کرد. در سمت راستش، در یک هال کوچک، با وحشت جسد پسری کوچک را کشف کرد. وارد آشپزخانه شد، چشمش به جسد شهردار افتاد که غرق در خون روی زمین افتاده بود.
تمام خانواده را قتلعام کرده بودند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.