قطار استانبول
درباره نویسنده گراهام گرین:
گراهام گرین (Graham Greene) نویسنده کتاب قطار استانبول، با نام کامل هنری گراهام گرین (زاده ی ۲ اکتبر ۱۹۰۴، درگذشتهی ۳ آوریل ۱۹۹۱) رمان نویس، نمایشنامهنویس، منتقد ادبی و سینمایی و نویسندهی پرکار داستانهای کوتاه انگلیسی بود. او در طول عمر طولانیش در غالب معرکههای سیاسی و انقلابی گوشه و کنار جهان حاضر و ناظر بود و ماجراهای داستانهایش عمدتا در متن همین وقایع قرن بیستم میگذرد، آثاری که ابهامات انسان نوین در این دنیای ناآرام را نشان میدهد. محصول کمابیش هفتاد سال قلم زدن او ۶۴ کتاب است: از جمله ۲۸ رمان، ۴ زندگینامهی خود نوشت، ۳ سفرنامه، ۴ مجموعه داستان کوتاه، ۴ کتاب کودک، ۸ نمایشنامه و ۵ فیلمنامه.
درباره کتاب قطار استانبول:
گرین یک سری از داستانهای خود را سرگرم کننده میخواند و با انتشار نخستین داستان از این گروه به نام قطار استانبول با موفقیت بینظیری روبهرو شد. این داستان در ایالات متحدهی آمریکا با نام قطار سریع السیر شرق منتشر شد.
کتاب سرگذشت عدهیی مسافر را در قطار سریع السیر شرق شرح میدهد؛ این تدبیر موضوع به گرین اجازه میدهد که میل خود را به تراژدی خوش فرجام و شخصیتهای بیتناسب و غریب آزاد بگذارد و محدودیت متزلزل و ناپایدار اطمینان روانی را مجسم کند.
قسمتی از کتاب قطار استانبول:
حسابدار کشتی همچنان که آخرین کارت سوار شدن به کشتی را در دست داشت، و به تماشای مسافرینی پرداخت که از اسکلهی خیس خاکستری در بیابانی از ریلها و علایم و از کنار کامیونهای از کار افتادهی لکنته و بدون استفاده میگذشتند. آنها با یقههایی بالازده و شانههایی خمیده رد میشدند، چراغهای روشن روی میزها توی واگنهای دراز در میان باران همانند تسبیحی از دانههای آبی رنگ به چشم میآمد. یک جرثقیل غول پیکر نزدیک شد و پایین آمد، صدای چرخهای آن لحظهیی چند صداهای آب را تحت تأثیر قرار داد، صدای آبی که از آسمان بالای سر میبارید، صدای آبی که بدنهی کشتی را میشست و صدای آبی که به کنار اسکله میخورد. ساعت چهارونیم بعدازظهر بود.
حسابدار در حالی که میکوشید وضعیت چند ساعت پیش، عرشهی خیس، بوی بخار و روغن و بوی ماهی زندهیی را که از بار به مشامش میرسید و صدای خش خش ابریشم سیاه لباس مستخدمه را در حال حمل لگنهای فلزی از مغزش دور کند، با صدای بلند گفت: یک روز بهاری، خدای من!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.