قصر سرنوشتهای متقاطع
درباره نویسنده ایتالو کالوینو:
ایتالو کالوینو (Italo Calvino) نویسنده کتاب قصر سرنوشتهای متقاطع، (زاده ۱۵ اکتبر ۱۹۲۳ – درگذشته ۱۹ سپتامبر ۱۹۸۵) زادۀ پانزدهمین روز اکتبر ۱۹۲۳ در سانتیاگو دلاس وگاس در کوبا، از پدر و مادری گیاهشناس. کالوینو تا ۵ سالگی به همراه پدر و مادر در همان کوبا ماند و سپس با خانواده راهی ایتالیا شد، جایی که این نویسنده بیشتر زندگی خود را تا پایان عمر در آنجا گذراند و زندگیاش متأثر از فراز و فرودهای جامعۀ ایتالیا شد. سال ۱۹۴۳ بود که به نهضت مقاومت ایتالیا در هنگامۀ جنگ جهانی دوم پیوست و پس از آن، به عضویت حزب کمونیست ایتالیا درآمد.
تحصیل در رشتۀ ادبیات در دانشگاه تورین، مقطع مهم دیگر زندگی ایتالو کالوینوست. پایاننامۀ او با موضوع جوزف کنراد، پایاننامۀ پرباری است. کالوینو در طول دوران نویسندگی خود، در ژانرهای متفاوتی آثار گوناگونی را خلق کرده است، از داستان کوتاه و رمان گرفته تا رسالۀ علمی و مقالات ادبی. سبک ادبی کالوینو، سبکی ویژه و خاص است بهنوعی که میتوان آن را در کرانۀ پستمدرن یا سوررئال توصیف کرد، سبکی که آنقدر ویژه بود که برای توصیف آن میتوان صفتِ کالوینویی را به کار برد. سهگانه نیاکان ما شامل کتابهای شوالیۀ ناموجود، ویکنت دونیمشده و بارون درختنشین از شاخصترین آثار اوست.
نوآوری و ابداعات ادبی او بسیار در خور توجهاند بهگونهای که رولان بارت، بورخس و او را مشابه دو خط موازی دانسته است. کالوینو آنقدر به متن مخلوق خود مسلط است که بهدرستی میداند در کجا طنز به کار برد و در کجا ابهام خلق کند. قصر سرنوشتهای متقاطع، هرمیت در پاریس، کمدیهای کیهانی، مورچۀ آرژانتینی، یک روز ناظر انتخاباتی و اگر شبی از شبهای زمستان مسافری از جمله دیگر آثار اوست.
درباره کتاب قصر سرنوشتهای متقاطع:
کتاب قصر سرنوشتهای متقاطع مجموعه ۱۸ داستان کوتاه از «ایتالو کالوینو» است که همگی به نوعی با ورقهای تاروت در ارتباطند. قصر سرنوشتهای متقاطع مانند آثار دیگر کالوینو، روایتی شیرین و پر از ارجاعات ادبی است. کالوینو، نویسندهای مبدع، نوآور و بیناسبکی است که توانسته از قید و بند سبکها رها شود. میتوان سبک خاص نوشتن او را چیزی مابین سورئال یا پستمدرن دانست. کالوینو، برای نوع نگارش داستانهای کوتاهش شهرت بسیاری پیدا کرده است و او را یکی از مهمترین نویسندگان ایتالیایی قرن بیستم میدانند.
مجموعه داستان قصر سرنوشتهای متقاطع قصههایی خارقالعادهاند که از زبان مهمانهایی روایت میشود که در کاخیرازآلود به اجبار گرد هم جمع شدهاند. هرکدام داستانهای زندگیشان را با استفاده از ورقهای تاروت تعریف میکنند؛ چرا که از شدت هولناکی آن تجربه، زبان تکلم خود را برای روایت داستان از دست دادهاند. قصر سرنوشتهای متقاطع کتابی عجیب و هیجانانگیز است که خواننده بارها هنگام خواندن آن شگفتزده میشود؛ از هوش نویسنده و از داستانهایی که بسیار ظریف و حساب شده به هم متصل میشوند و با چینش ورقهای تاروت در ارتباطند.
قسمتی از کتاب قصر سرنوشتهای متقاطع:
در میان جنگلی انبوه، قصری بود که به همۀ مسافران شب در راه مانده پناه میداد: شوالیه ها و بانوان و ملازمان سلطنتی و رهروان عادی.
از پل متحرک تقولقی گذشتم، در حیاط تاریکی از روی زین پایین پریدم. مهتر خاموشی اسبم را گرفت. از نفس افتاده بودم پاها به سختی وزنم را تحمل میکردند؛ بعد از ورود به جنگل با شواهدی مواجه شده بودم، رودرروییها، تظاهر اشباح، دوئلها، طوری که نمیتوانستم نه به حرکات و نه به افکارم نظم و ترتیب دهم.
از پلکانی بالا رفتم؛ خود را در سالنی مرتفع و جادار یافتم کلی آدم ــ مطمئناً مهمانان عبوری، که در مسیرهای میان جنگل از من جلو زده بودند ـــ نشسته برای شام پشت میزی روشن با نور شمعدانها.
کوشیدم نگاهی به اطراف بیندازم حسی عجیب، یا بهتر بگویم: دو حس متمایز در ذهنم قاتی میشد، که از خستگی و تشویش هنوز کمی متزلزل بود. به نظرم میرسید در بارگاه مجللی باشم، جایی که از چنین قصر روستایی و دورافتادهای انتظار نمیرفت؛ و نه فقط به خاطر اثاث گران قیمت و ظروف حکاکی شده، بلکه به دلیل آرامش و آسودگی حاکم میان افراد پشت میز، تمام زیبایی افراد و لباسها با برازندگی پر زرق و برق. و هم زمان متوجه حسی اتفاقی و نابسامان شدم، اگر چه نه دقیقاً به خاطر بی بندوباری، انگار اینجا نه مسکنی اربابی…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.