قدرت دولتها
درباره نویسنده ریچارد لاکمن:
ریچارد لاکمن (Richard Lachmann) نویسنده کتاب قدرت دولتها، (متولد 17 مه 1956 ، شهر نیویورک) فارغالتحصیل دکترای دانشگاه هاروارد، جامعه شناس آمریکایی و متخصص جامعه شناسی مقایسهای تاریخی و استاد دانشگاه در آلبانی است.
لاكمن را بیشتر به عنوان نویسنده کتاب “سرمایه داران علی رغم خودشان” میشناسند که چندین جایزه از جمله جایزه کتاب برجسته علمی جامعه شناس آمریکایی را دریافت کرده است. در این کار، لاكمن نشان میدهد که روابط بین نخبگان به جای مبارزه طبقاتی، یا هر مجموعه دیگری از عوامل ارائه شده توسط مورخان دیگر، در درجه اول ایجاد یا عدم ایجاد سرمایه داری در اوایل اروپا مدرن است. بعداً، او از نظریه درگیری نخبگان خود برای تحلیل بحران سیاسی در ایالات متحده استفاده كرد.
درباره کتاب قدرت دولتها:
منظور نویسنده از قدرت در این کتاب، توانایی اخذ مالیات، احداث تأسیسات عمومی، واداشتن سربازها به شرکت در جنگ یا وادار کردن کودکان به شرکت در کلاسهای درس است. همچنین وجه دیگر قدرت برای نویسنده قدرت شهروندان برای مطالبه خدمات از دولت و حتی نشاندن دولت مطلوب خود بر مسند قدرت است. نویسنده در سراسر کتاب در تلاش است به این پرسش پاسخ دهد که دولتها چگونه قدرتی قویتر و متنوعتر را بر تمام شهروندانشان اعمال میکنند و شهروندان چگونه در برابر این قدرت ایستادگی میکنند و ضد قدرت جمعی در برابر آن تشکیل میدهند.
نویسنده دولتها را پدیدههای ایستا و طبیعی و محتوم فرض نمیکند، لذا تحلیل خود را با بررسی تاریخ سیاست پیش از تشکیل دولتها در جهان آغاز میکند. وی در فصل نخست تحلیلی از تحول گروههای قدرت از گروههای کوچک خویشاوندی اولیه به نهادهای قبیلهای بزرگتر ارائه میدهد و سپس به تحولات شکلگیری امپراتوریها و تأثیر کشاورزی در جوامع مختلف میپردازد. وی نمونههای تاریخی از ظهور سیاست در سراسر جهان مانند بینالنهرین، ژاپن، چین و اروپا را بررسی میکند.
ریچارد لاکمن در فصل دوم کتاب خود تحت عنوان خواستگاه دولتها، بهطور مختصر تشکیل دولت در مناطق مختلف جهان را مانند اسپانیا، فرانسه، انگلیس، هلند، روسیه، اروپای شرقی و ژاپن بررسی میکند و نظریات تشکیل دولت را به چالش میکشد. لاکمان نظریه مارکس در مورد دولت که دولت را محصول جانبی توسعه سرمایهداری میداند و نظریه وبر که اخلاق کار پروتستان را موجب توسعه سرمایهداری و شکلگیری دولت میداند را نقد میکند. وی همچنین به نظریه شکلگیری دولت تیلی و نظریهپردازان انتخاب عقلانی میپردازد و معتقد است که آنها نقش روحانیان دینی را در منازعات سیاسی نادیده گرفتهاند. بهعلاوه در این فصل نظریه قدرتمان و سهم وی در درک ساختار اقتدار دولت نیز برجسته شده است.
نویسنده در فصل سوم تحت عنوان کشورها و شهروندان ابتدا کارکردهای دولت مانند جمعآوری مالیات، واداشتن شهروندان به شرکت در جنگها، هویت ملی شهروندان و گسترش فرهنگ ملی را بررسی میکند و سپس به این سؤال پاسخ میدهد که چرا دولتها توانایی انجام چنین کارهایی را دارند؟ وی پاسخ میدهد که هر یک از این کارکردها ترکیبی از قدرتطلبی حاکمان و شهروندانی است که گاه با دولت همکاری میکنند و گاه در برابر دولت مقاومت میکنند.
فصل چهارم کتاب تحت عنوان دولت و گسترش سرمایهداری، سیاستهای اقتصادی جهانی دولتهای اروپایی بهدقت واکاوی میشود. در این فصل بهمنظور درک اقتصاد واگرای جهانی، نظریات مرکانتیلیسم، امپریالیسم، توسعه وابسته و نئولیبرالیسم بررسی میشود. وی چارچوب کلی استدلال خود را در این فصل حفظ میکنند و بر تأثیر شبکههای اجتماعی نظیر سرمایهداران داخلی، قدرتهای خارجی و نیروهای مردمی در شکلگیری سیاستهای کلان اقتصادی دولتها متمرکز میشود.
لاکمن در فصل پنجم که «دموکراسی، حقوق مدنی و مزایای اجتماعی» نام دارد، به تأثیر جامعه و تودههای مردمی در تکوین سیاستهای کلان دولتها در جوامع دموکراتیک میپردازد. وی با تمرکز بر مفهوم مزایای اجتماعی در دموکراسیها به تبیین این موضوع میپردازد که چگونه ایالاتمتحده بهعنوان پیشگام مزایای اجتماعی قبل از جنگ جهانی دوم، در دهههای اخیر از بسیاری از کشورهای دیگر در این زمینه عقبمانده است.
نویسنده در فصل ششم تحلیل خود را از شکلگیری دولت به تحلیل فروپاشی دولت معطوف میکند و پیامدهای انقلابها، استعمار و شکستهای نظامی برای قدرت کشورها را بررسی میکند. وی در این فصل میگوید در بسیاری از مناطق آفریقا، کشورهای درحالتوسعه مانند افغانستان کشورهای شکستخورده نیستند، بلکه به موجودیت سیاست قبل از تشکیل دولتها برگشتهاند.
ریچارد لاکمن کتاب خود را با بررسی آینده کشورها به پایان میرساند. ازنظر وی کشورها در آینده بیشتر تحت تأثیر بحرانهای اقتصادی، فجایع محیطزیستی و تروریسم قرار خواهد گرفت. در پاسخ به اینکه آیا کشورها توانایی غلبه بر این مشکلات را خواهند داشت یا خیر؟ پاسخ سرراستی نمیدهد و تأکید میکند که موقعیت تاریخی شبکههای اجتماعی، خواستههایشان و ارتباطشان با یکدیگر، مسیر تاریخیای که هر یک از کشورها طی کردهاند بر قدرت دولتها برای رویارویی با این چالشها، حفظ قدرت خود و صیانت از شهروندان مؤثر است.
درباره کتاب قدرت دولتها:
دولتها نه طبیعیاند و نه محتوم و نه همیشگیاند و نه ایستا؛ بلکه پدیدههایی جدید و متأخرند. دولتها اختراع نسبتا جدید اروپایی، همزمان با ظهور و پویایی سرمایهداریاند. به این اعتبار عمر تقریبی دولت، بیش از 500 سال نیست. کتاب قدرت دولتهای لاکمن نیز در رابطه با قدرت این مصنوع 500ساله اروپایی است که بهتدریج به غیراروپا تسری پیدا کرد. این که چرا دولتها تا پیش از قرن شانزدهم نتوانستند قدرتی کافی برای اعمال حاکمیت بر سرزمینهایی که بر آنها ادعای حاکمیت داشتند گردآورند؛ اینکه نهایتا کدام اقدامات گروههای مختلف اجتماعی به چنین افزایش قدرتی انجامید و اینکه آینده دولتها در نظام بینالملل چه میشود محورهای اصلی بحث لاکمن است.
سالهای دور سیاست: در جوامع نانویسا، قدرت، محدود به گروههای خویشاوندی بود. درواقع «تا 10 هزار سال پیش هیچ انسانی نمیتوانست کنترل درازمدتی بر دیگران جز از طریق خانواده گسترده اعمال کند» (لاکمن،26:1400). این قدرتها فاقد توانایی اعمال «قدرت دائمی و قهرآمیز بر دیگران» بودند. بعدتر در شهرهایی که پنج هزارسال قبل در درههای رودخانهای به وجود آمدند، افراد مجبور شدند که «حدی از تمدن و لایهبندی اجتماعی و دولت را بپذیرند» (همان، 28). این دولتها تحت حاکمیت خانوادههای بزرگ بودند. وظیفه حاکمان معمولا ایجاد هماهنگی میان خانوادههای بزرگ بود و هماهنگی و کنترل تجارت. مردم اساسا چندان متوجه دولتها نمیشدند و تنها در زمان توقیف کالا یا بردگانشان از وجود حکام باخبر میشدند.
از امپراتوری تا دولتشهر: بعد از آن به امپراتوریها میرسیم. امپراتوری، موفقترین موجودیت سیاسی در جهان باستان بود. امپراتوری روم، بهعنوان موفقترین امپراتوریها، قلمرو خود را از طریق خشونت گسترش میداد. اما چالش اصلی امپراتوری روم، مانند سایر امپراتورها، ناتوانی در غلبه بر محدودیتهای فناورانه بود. از آنسو امپراتوری روم با بحرانهای مالی شدیدی مواجه بود. ارتشی که 70 درصد بودجه را میبلعید در عین حفظ امپراتوری، زمینهساز فروپاشی روم نیز شد. از آنسو، توانایی نخبگان محلی برای ممانعت از ارسال منابع به پایتخت باعث شد نفوذ رومیها بر کل اقتصاد امپراتوری کاهش یابد. شکل مهم دیگر موجودیت سیاسی، قبل از ظهور دولتها، «دولتشهرها» بودند. در اروپا تا قبل از قرن شانزدهم، بیشترین تمرکز قدرت و منابع در شهرها بود. «ثروت شهری محصول عقبماندگی اقتصادی بیشتر مناطق اروپا بود» (همان، 48). موفقیت دولتشهرها به ضعف شاهها، پاپها و اشراف بسته بود. اما به دو علت دولتشهرها نتوانستند دوام بیاورند. نخست اینکه منابعی که میتوانستند از شهروندان خود و شبکههای تحت کنترلشان جمع کنند محدود بود؛ دوم اینکه اختلاف میان شاه و پاپ و تاجران شهر منجر به جنگهای فئودالی و رکود شهر میشد.
برآمدن دولت؛ افزایش بُرد قدرت: این وضع پراکنده و این عدم تمرکز، تا آغاز قرن پانزدهم ادامه داشت. نهادهای سیاسی یا در سطح محلی بودند و فقط بر گروهها یا مناطقی با حداکثر چندهزار نفر جمعیت کنترل داشتند، یا موجودیتهای عظیمی بودند که ادعای حاکمیت مذهبی و فرهنگی و موروثی بر میلیونها نفر را داشتند؛ اما عملا فقط بر درآمد و کار دغدغههای تعداد کمی از اتباعشان مسلط بودند. این محدودیتها ابتدا با آغاز قرن شانزدهم در اروپا رفع شد و بعد در قرنهای بعدی با وسعت و عمق بیشتر در سایر نقاط جهان.
ازاینرو، در قرن شانزدهم، دولتها در تمایز با نهادهای سیاسی دیگر تکوین پیدا کردند. تفاوت دولتها با سایر اشکال سیاسی در آن بود که اغلب میتوانستند انحصار خشونت و مشروعیت در قلمروشان را ادعا کنند. دولتشهرها، امپراتورها و قبایل، معمولا برای کسب انحصار در زمینه کاربرد مشروع خشونت تلاشی نمیکردند. از این بابت دولتها از نظر جاهطلبی و تواناییشان برای تقسیم جهان به قلمروهای مختلف، همتایی در تاریخ ندارند. بُرد قدرت دولتها، هر امر سیاسی و حتی اجتماعی را دربرمیگیرد. قدرت دولتها، قدرت بر «همهچیز» و «درهمهجا» است. از قدرت اخذ مالیات و قدرت احداث تأسیسات عمومی تا قدرت واداشتن کودکان به نشستن بر سر کلاس، همه و همه با عاملیت دولت ممکن میشود.
نخبگان دولتساز: لاکمن در این بخش از کتاب به شرح و نقد نظریههای تکوین دولت از مارکس و وبر تا تیلی و مان میپردازد. وی مشکل اکثر نظریههای دولتسازی را در عدم شناسایی سازوکار اعمال قدرت از سوی بازیگران سیاسی میداند. ماهیت دولتسازی این نیست که دولتها از طریق نابودی دشمنان در صحنه جنگ یا فرستادن مأمورها و سربازان به شهرها و روستاها برای جمعآوری مالیات و کنترل مردم تشکیل شدند بلکه دولتها وقتی به وجود آمدند که نخبگان و ظرفیتهای سازمانی آنها در قالب یک نهاد واحد متحد شدند. این تمرکز نخبگان است که به تشکیل دولتها میانجامد. در واقع دولتسازی محصول فرعی و ناخواسته اتحاد نخبگانی بود که میخواستند از طریق آن، توانایی بیشتری برای رودررویی با سایر نخبگان و همچنین دهقانان کسب کنند (همان، 104).
آینده دولت؛ زوال یا دوام؟: از نظر لاکمن افول سلطه ایالات متحده و تقسیمبندی جهان باعث «تقویت دولتها» خواهد شد، مگر در آن مناطقی که فروپاشی زیستمحیطی منجر به نابودی دولتهای ضعیف شود. بعد از افول آمریکا، نه چین نه اتحادیه اروپا، نمیتوانند خلأ ناشی از نبود یک ابرقدرت را پرکنند. درواقع به زعم لاکمن، «منطقهگرایی اقتصادی و کاهش نابرابریهای گسترده بین کشورهای ثروتمند کنونی، نیاز به وجود قدرتی برتر را در مرکز ژئوپلیتیک جهانی کاهش خواهد داد و فضا را برای استقلال اقتصادی و سیاسی ملتها خواهد گشود» (همان،280).
به زعم وی، با وجود قدرت نظم جهانی اقتصادی و شرکتهای چندملیتی، در تحلیل نهایی «دولتها در قالب یک حکومت جهانی ادغام نخواهند شد یا حتی مجبور نخواهند بود که برخی از اختیاراتشان را به نهادهای منطقهای و بینالمللی واگذار کنند» (لاکمن،288:1400). علت آن هم این است که بسیاری از مسائل پیشرو در قرن بیستویکم، تنها و تنها با حضور و عاملیت دولتها قابل حل خواهد بود؛ اما صرف حضور دولتها کفایت نمیکند. این «دولتهای قوی» هستند که میتوانند با تروریسم بجنگند و قواعد جدید برای حفظ محیط زیست را به جامعه بقبولانند و سرنوشت محتوم «دولتهای ضعیف» فروپاشی و زوال است.
قسمتی از کتاب قدرت دولتها:
دولت نوعی ادعا است و قدرت تحقق آن ادعا. طبق تعریفی که و بر ارائه میکند ادعای دولتها آن است که انحصار کاربرد مشروع اجبار فیزیکی برای اجرای دستورهایشان را دارند مان جزئی ضروری را به عبارت فوق اضافه میکند: «در منطقهای که قلمروی آن مشخص است و دولت در آن قلمرو ادعای انحصار قانون گذاری دائمی و الزام آور دارد.» واژههای کلیدی در این تعریف عبارتند از «مشروع» و «انحصار».
دولتها شامل سازوکارهاییاند برای تعریف و تولید مشروعیت و همچنین سازمانهایی برای انباشتن منابع باهدف اجرای آن ادعاهای مشروعیت. دولتها ادعا میکنند که اختیار تعریف تمام حقوق را دارند و حقوق هر فرد باید در رابطه با خود دولت تعریف شود این ادعایی است گستردهتر و اساسیتر از محتوای ذکر شده در تعاريف وبر یا مان این طور نیست که دولتها فقط خشونت اعمال کنند و قانون گذاری کنند و فقط دنبال انحصارگری در این دو حوزه باشند. دولت ها می خواهند واقعیتی اجتماعی خلق کنند که در آن ادعاهای هر فرد در مورد اموالش و حقوق مدنیاش و آزادیهایش – از جمله حق او برای زندگی فقط در…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.