عقلانیت نهادی
درباره نویسنده عباد تیموری:
عباد تیموری نویسنده کتاب عقلانیت نهادی، متولد سال 1364 و دارای مدرک دکترای اقتصاد از دانشگاه اصفهان است.
درباره کتاب عقلانیت نهادی:
بیش از هفتاد سال برنامهریزی توسعه در ایران و پیامدهای آن برای جامعه و محیط طبیعی کشورمان بیانگر نوعی شکست در سازماندهی توسعه در ایران است. بخش اعظم منابع طبیعی (از جمله نفت، آب، جنگل ها و…) در این دوره به نام برنامه ریزی توسعه، یا مصرف شده یا آسیب دیده اند و آنچه امروز همچنان در دست ماست همان توسعه نیافتگی با همان ویژگیهایی است که در دهههای گذشته با آن روبرو بودهایم. پرسش مهم این است که چه چیزی کم بود که ما با وجود صرف این همه منابع نتوانستهایم گامهای فرآیند توسعه را با سرعت مناسب طی کنیم و همانند کشورهایی چون ژاپن، کره جنوبی و مالزی امروز موقعیت مناسبتری را در فرآیند توسعه کسب کرده باشیم؟
در پاسخ به این پرسش میتوان به تحلیلهای فراوانی که تاکنون ارائه شده است اشاره کرد؛ تحلیلهایی که موقعیت جغرافیایی، خشکی سرزمینی، مداخله بیگانگان، خودکامگی سیاستمداران، ناتوانی روشنفکران، عقب ماندگی نهادهای فرهنگی و اجتماعی و حتی کم مهارتی نهاد خانواده در پرورش استعدادهای لازم برای توسعه را به عنوان عوامل اصلی توسعه نیافتگی ایران ذکر کردهاند. در این پیشگفتار میخواهم از منظر دیگری به این مسئله بپردازم و آن مسئله عقلانیت است. بدون تحول لازم در کیفیت عقلانیت تک تک شهروندان جامعه و نیز در عقلانیت اجتماعی آنان نمیتوان هیچ امیدی به تحولات توسعه آفرین در جامعه ایران داشت، حتی اگر باقی مانده منابع طبیعی ارزشمندمان را نیز صرف کنیم.
قسمتی از کتاب عقلانیت نهادی:
یک مفهوم مشابه دیگر درباره عقلانیت، عمل کردن بر مبنای دلایل کافی و مناسب است. اگرچه با ریشه شناسی دقیق میتوان پی برد که این مفهوم معمولا معادل با همان مفهوم عمل عقلانی موردنظر عقل گرایی (فلسفه اصالت عقل) است (هاجسون، ۱۹۸۸). یکی دیگر از مفاهیم برجسته در مورد عقلانیت این است که افراد سعی دارند در موقعیت خود بهترین عملی را که میتوانند انجام دهند. پیامد مهم این مفهوم این است که عاملان به انگیزههای خود پاسخ میدهند (هاجسون، ۲۰۱۲). به کارگیری مفاهیم مختلف از سوی اقتصاددانان موجب ابهام و سردرگمی بسیاری از بحثهای پیرامون مفهوم عقلانیت شده است.
هرچند مدل نئوکلاسیکی یک ابزار روش شناختی قدرتمند در اختیار اقتصاددانان و در عین حال دانشمندان سایر علوم اجتماعی قرار میدهد اما اغلب از سوی جریانهای فکری مختلف در درون علم اقتصاد و حوزههای دیگر دانش همچون علوم اجتماعی، علوم شناختی، علوم سیاسی، روان شناسی شناختی، زیست شناسی تکاملی و زیست شناسی عصب مورد انتقاد واقع شده است. این منتقدان به مجموعهای از «سوگیری های تصمیم گیری» اشاره میکنند که منجر به بروز بسیاری از رفتارهای «غیرعقلانی» میشود.
با وجود انتقادات گسترده به مدل انسان اقتصادی نئوکلاسیکی، دلیل اصلی برای غالب بودن آن، فقدان جایگزین جدی و اجماع گسترده میان اقتصاددانانی بود که رویکرد نئوکلاسیک را تنها ابزار موجود برای مدل سازی و تبیین رفتارهای انسان میدانستند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.