شاعران مرده رمان پلیسی نمینویسند
درباره نویسنده بیورن لارسون:
بیورن لارسون نویسنده کتاب شاعران مرده رمان پلیسی نمینویسند، نویسندهی معاصر و پرکار سوئدی و خالق اثر بسیار محبوب لانگجان سیلور، سال ۱۹۵۳ بهدنیا آمد. در سن ۱۵ سالگی همراه گروهی از جوانان اروپایی که برگزیده شده بودند تا یک سال را در خارج از خاک سوئد بگذرانند، راهی ایالت متحدهی آمریکا شد. او یک سال را در مدارس آریزونا گذراند و وقتی به سوئد برگشت، علوم طبیعی را رها کرد تا به فلسفه و زبان فرانسه بپردازد. از همان دوران تحصیل در دبیرستان سرودن شعر و نوشتن را آغاز کرد. لارسون چند سال را هم در پاریس گدراند و در این مدت به یار ترجمه و تدریس زبان فرانسوی روزگار میگذراند.
از سال ۱۹۸۶ تصمیم گرفت همراه شریک زندگیاش در قایق بادبانیاش به نام «روسیتکا» زندگی کند. همین قایق را صحنهی کتاب معروفش «انجمن سلتی» کرد. البته بسیاری از آثار لارسون همچون «شاعران مرده رمان پلیسی نمینویسند» بهنوعی با دریا و دریانوردی ارتباط دارد. در همین ایام بود که با ترجمه شدن «انجمن سلتی.» و «لانگ جان سیلور» به زبانهای آلمانی، ایتالیایی و فرانسوی، موفقیت ادبی بینالمللی بهسراغش آمد. بیورن لارسون اکنون در دانشگاه «لوند» سوئد ادبیات فرانسه تدریس میکند. او همچنین جزو هیئتداوران جایزهی «نیکولا-بوویه» و جایزهی «سیمون دوبوآر» برای رهایی زن است.
جایزهها و امتیازهای متعددی نصیب آثار بیورنن لارسون شده است. جایزهی بهترین کتاب دریایی در سال ۱۹۹۵، «مدیسی» خارجی سال ۱۹۹۹، مدال شورای عالی «ژیروند» سال ۲۰۰۳ و …
درباره کتاب شاعران مرده رمان پلیسی نمینویسند:
بیرون لارسون با نگارش جدیدترین اثرش؛ رمان تحسینبرانگیز «شاعران مرده رمان پلیسی نمی نویسند» صرفاً یک رمان جنایی عادی ننوشته بلکه با لحنی شاعرانه و زبانی زیبا و البته کنایی، روابط بینالمللی حاکم بر فضای نشر و پشت پردهی انتشار کتابهای پرفروش در تیراژهای میلیونی را هم مورد اشاره قرار داده است.
کتاب شاعران مرده رمان پلیسی نمینویسند همانقدر که سرگرمکننده است، وجه ادبی قدرتمندی هم دارد و نمونهی درخشانی است از ادبیات امروز سوئد.
قسمتی از کتاب شاعران مرده رمان پلیسی نمینویسند:
«بیشتر شاعرها و نویسندهها، که در سطح خاصی بودند، از عشق بهثمرنرسیده حرف میزدند. اما اگر آنها از امکانناپذیری سودا صحبت میکردند، به این دلیل بود که در رویایی شناختن عشقی بزرگ، بیحدومرز، بدون محافظهکاری و بدون دفاع بهسر میبردند. یا برای سپاسگزاری از سرنوشت که آن را، حتی اگر بد پایان یافته بود، شناخته بودند.»
انسان وقتی مسئولیتهایی دارد، باید حالت روحیاش را آرام کند، رئیسهای خوب آنهایی هستند که هیجانهایشان را مهار میکنند و فقط به زیردستهایشان میاندیشند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.