زنی در برلین
درباره نویسنده مارتا هیلرز:
مارتا هیلرز (Marta Hillers) نویسنده کتاب زنی در برلین، (۲۰۰۱ – ۱۹۱۱) روزنامه نگار آلمانی و نویسنده زنی در برلین که خاطرات خود او از ۲۰ آوریل تا ۲۲ ژوئن سال ۱۹۴۵ در برلین در طول و بعد از نبرد برلین شد. این کتاب جزئیات تجربیات خود را به عنوان قربانی تجاوز جنسی در دوران اشغال ارتش سرخ میباشد. هیلرز در سوربن پاریس درس خواند سپس به مسافرت به کل اروپا رفت. زبان فرانسه و روسی را علاوه بر زبان مادریش آلمانی حرف میزد. در سال ۱۹۴۵، در زمان حمله شوروی به برلین او یک روزنامه نگار حرفهای بود که مدتی نیز برای نازیها کار کرده بود.
با توجه به خاطرات مارتا هیلرز که برای اولین بار با نام مستعار در سال ۱۹۵۴ منتشر شد. کتاب وی در واقع روایتی است از رنج ساکنان برلین به هنگام اشغال توسط نیروهای ارتش شوروی است. این کتاب در واقع دفتر خاطرات وی در روزهای نخست اشغال برلین است که بر اساس آن در آن زمان او بارها توسط سربازان ارتش سرخ مورد تجاوز قرار گرفت.
هیلرز پس از ازدواج در دهه ۱۹۵۰ روزنامه نگاری را رها کرد و به سوئیس نقل مکان کرد. پس از استقرار در ژنو فرانسه زبان، وی خاطرات خود را دوباره به آلمانی تجدید چاپ کرد. در فضای جنگ سرد کتاب وی گاهی با پروپاگاندا ضد کمونیستی اشتباه گرفته شد. به هر حال در آن زمان خاطرات نوشته وی خوانندگان زیادی را جلب نکرد شاید به خاطر اینکه برخی گمان میکردند این نوشته باعث شرم زنان آلمانی میشد یا اینکه دیگر زنان آلمانی تجربیات مشابهی داشتند و نمیخواستند بر دیگر با خواندن این رمان خاطرات تلخ را مجدداً مرور کنند. تنها پس از مرگ مارتا در سال ۲۰۰۳ بود که کتابش به عنوان یک کتاب پرفروش مطرح شد. در سال ۲۰۰۹ فیلمی آلمانی با عنوان زنی در برلین ساخته شد.
درباره کتاب زنی در برلین:
کتاب پیشرو، به گفته مترجمش، چیزی شبیه روزنوشتهای «آن فرانک» در آنسوی دیوار برلین است و نشان میدهد زنان آلمانی پایان جنگ جهانی دوم را چگونه پشت سر گذاشتند. «زنی در برلین» دربرگیرنده روزنوشت زندگی زنی تنها در شهر جنگزده و اشغالشده برلین و پژواک روزمرگیهای زنانی چون نویسندهاش است که زیر سایه وحشتناک نیروهای اشغالگر زندگی کردند.
کتاب «زنی در برلین» برای اولینبار سال ۱۹۵۳ منتشر شد و سپس به حاشیه رانده شد. گفته میشود ایناثر دربرگیرنده خاطرات مارتا هیلرز روزنامهنگار آلمانی است. اینکتاب دهههای متمادی در سایه ماند و چندسالی است مطرح شده است. نویسنده آن، زنی ساکن شهر برلین است که یادداشتهای دقیق و جزئینگری را ثبت کرده است. بستر زمانی کتاب از اواخر آوریل تا اواسط ژوئن ۱۹۴۵ را شامل میشود که هیتلر خودکشی کرد و با پایان جنگ جهانی دوم، برلین به اشغال ارتش سرخ شوروی درآمد. هانس ماگنوس انتسنزبرگر، پژوهشگر ادبی درباره اینکتاب گفته بهنظر نمیرسد نویسندهاش یادداشتهای خود را با هدف انتشار در آینده نوشته باشد. او میگوید نباید از یاد برد که بهترین اسناد شخصی بهجا مانده درمورد آلمان جنگ جهانی دوم، به دفاتر خاطرات و لحظهنگاریهای زنان مربوط است.
در سال ۱۹۷۰ با تغییرات فضای سیاسی آلمان، فتوکپیهای غیرمجاز اینکتاب که از سالها پیشتر نایاب شده بودند، در برلین دست به دست میشدند. دانشجویانِ ۱۹۶۸ آن را خواندند و جنبش فمینیستی هم از آن استقبال کرد. هانس ماگنوس هم وقتی در ۱۹۸۵ کار در حوزه نشر را آغاز کرد، به این باور رسید که دیگر زمان انتشار اینکتاب فرا رسیده اما باید برای اینکار، راه صعب و دشواری را طی کند. چون نویسنده، ناشناس و ناشر اولیه اثر هم از درگذشته بود.
متفقین پس از ورود به برلین، جنایتهای انسانی و اخلاقی زیادی رقم زدند که یکی از گوشههای اینجنایات، تجاوزات گسترده به زنان آلمانی و برلینی است. براساس نزدیکترین تخمینها، بیش از ۱۰۰ هزار زن برلینی قربان تجاوز روسها و متفقین شدند. در کتاب «زنی در برلین» هم به اینمساله اشارات ناراحتکنندهای شده است. مکس فربربوک سال ۲۰۰۸ فیلم سینمایی «زنی در برلین» را با اقتباس از اینکتاب ساخت.
قسمتی از کتاب زنی در برلین:
حوالی ۱۱ صبح سروکله سرگرد پیدا شد. خبردار شده بود که آناتول دوباره به این ناحیه آمده است و میخواست بداند که آیا من… گفتم نه، آناتول صرفا آدمهایش را آورده بود اینجا که خوش بگذرانند و مشروب بخورند، اما خودش میبایست هرچه سریعتر به شهر برمیگشت. سرگرد حرفم را پذیرفت و قضیه را زیرسبیلی رد کرد. احساس گندیدگی داشتم. آنها دیر یا زود با یکدیگر برخورد خواهند داشت. چهکار باید بکنم؟ من چیزی بیشتر از یک غنیمت جنگی نیستم؛ طعمهای که باید کنار بایستد و اجازه دهد شکارچیان تصمیم بگیرند که بازیشان را چگونه پیش ببرند و طعمهشان را چگونه قطعهقطعه و تقسیم کنند. با اینهمه، بسیار امیدوارم که آناتول دیگر برنگردد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.