زمان اشتباه مکان اشتباه
درباره نویسنده جیلیان مک آلیستر:
جیلیان مک آلیستر (Gillian McAllister) نویسنده کتاب زمان اشتباه مکان اشتباه، (زاده ۲۸ فوریه ۱۹۸۵) نویسنده بریتانیایی ساندی تایمز و نیویورک تایمز است که به خاطر هفت رمان شناخته شده است که همه آنها پرفروش بودهاند. آثار او به 40 زبان ترجمه شده است. او برای باشگاه کتاب ریس ویترسپون، باشگاه کتاب ریچارد و جودی، باشگاه کتاب رادیو 2 انتخاب شده و در فهرست نهایی جایزه کتاب ملی انتخاب شده است. تعدادی از رمان های او برای تلویزیون و فیلم انتخاب شده اند. هفتمین رمان او، مکان اشتباه، زمان اشتباه، به رتبه 4 در فهرست پرفروشهای ساندی تایمز و رتبه دوم در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز رسید.
درباره کتاب زمان اشتباه مکان اشتباه:
کریس ویتاکر: «اثری چنان پرذکاوت که خواننده مبهوت میشود. “زمان اشتباه، مکان اشتباه” به شکل غیرقابل باوری هوشمندانه نوشته شده، و احساسات را درگیر خود میکند. بینظیر»
قسمتی از کتاب زمان اشتباه مکان اشتباه:
جنیفر از اینکه امشب ساعتها را عقب میکشند خوشحال است. یک ساعت اضافه، وقت بیشتری برای این دارد که وانمود کند منتظر برگشتن پسرش به خانه نیست.
ساعت از نیمه شب گذشته و حالا سیام اکتبر است.
چیزی به هالووین نمانده جنیفر به خودش یادآوری میکند که تاد هجده سال دارد. نوزاد پسر کوچولویی که ماه سپتامبر به دنیا آورد حالا یک آدم بزرگ شده پس هر کاری دلش بخواهد میتواند انجام دهد.
خودش بیشتر عصر را مشغول بریدن ناشیانه یک کدو حلوایی بوده و حالا کدوی آماده را لبۀ پنجرهٔ بزرگ مشرف به خیابان میگذارد و روشنش میکند. تزیین کدو حلوایی را دقیقاً به همان دلیلی انجام داده که خیلی از کارهای دیگر را انجام میدهد – چون حس میکند موظف است. اما از طرفی، کدو زیبا شده. کج و کوله است، اما زیباست.
صدای پاهای شوهرش کلی را از پاگرد طبقه بالا میشنود و بر میگردد تا به او نگاه کند. بیدار بودنش عجیب است شوهرش سحرخیز است و او شب بیدار. از اتاقشان در طبقه دوم بیرون آمده موهای آشفته مشکیاش در نور کم تقریباً آبی رنگ دیده میشوند. لباس تنش نیست. فقط لبخند کوچک و کمی شیطنت آمیزی گوشه لبش دارد.
از پلهها پایین میآید. نور به خالکوبی مچ دستش میتابد: یک تاریخ. روزی که مطمئن شد عاشق او است، بهار سال ۲۰۰۳. جنیفر تماشایش میکند. در سال اخیر، در چهل و سه سالگی، فقط چند تار از موهای روی سینهاش سفید شدهاند. به کدو حلوایی اشاره میکند. « سرت شلوغ بود؟»
جنیفر با خجالت توضیح میدهد: «آخه همه از این کدوهای تزیین شده دارن، همه همسایهها»
«خب به ما چه؟» کلیِ همیشگی…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.