روزنامهنگاری بدون درد و خونریزی
درباره نویسنده محمد دلاوری:
محمد دلاوری نویسنده کتاب روزنامهنگاری بدون درد و خونریزی، زاده ۱۳۵۲ در تهران، نویسنده، خبرنگار و مجری ایرانی است که با ساخت برنامه صرفاً جهت اطلاع به شهرت رسید. ار آثار وی مجموعه مستندهای انقلاب جنسی است، که توانست رکورد فروش مستند را در فضای مجازی بشکند. دلاوری که اجرای برنامه تلویزیونی پایش را بر عهده داشت، در چندین برنامه با نقدها و کنایههای خود به سخنان وزیر بهداشت و علی اکبر ولایتی، حسن روحانی و دیگر رجال سیاسی واکنش نشان داد.
درباره کتاب روزنامهنگاری بدون درد و خونریزی:
محمد دلاوری: «حالا که این گفتوگوها به قامت کتاب درآمده، احساس میکنم میان منِ پیش از این کتاب و منِ پس از این کتاب تفاوت جدی در بینش سیاسی، فهم رسانه، شناختِ تاریخ این پدیده، الگوهای مدیریت آن -بهویژه در کشوری مانند ایران- و چگونگیِ مواجهه با عناصر برونسازمانی و درونسازمانی رسانه وجود دارد. آرزویم برای خوانندگان این کتاب، چه دانشجو یا فعال رسانهای و چه مشتاق سفر در سرزمین رسانه و سیاست، این است که بعد از خواندنِ روزنامهنگاری، بدون درد و خونریزی همان آدم سابق نباشند.»
کتاب روزنامهنگاری بدون درد و خونریزی شامل گفتوگوهای محمددلاوری با: ماشاالله شمسالواعظین، مهدی نصیری، عباس عبدی، علی دارابی، محمد قوچانی، حسین انتضامی، محمد عطریانفر، محمدحسین صفارهرندی، فریدون وردینژاد، حمیدرضا مقدمفر، حسن خجسته باقرزاده، مهدی فضایلی و سیدنظامالدین موسوی است.
قسمتی از کتاب روزنامهنگاری بدون درد و خونریزی:
برای وارد کردن چنین دستگاهی مقاومتی نبود و اینکه پولش را بپردازید؟
خیر. روزنامهٔ کیهان، روزنامهای بانفوذ در کشور بود. تیراژش در دورهٔ انقلاب یکمیلیون بود … این ارتباط و تیراژ بسیار بالا باعث نفوذ میشد. در فرودگاه کافی بود بگویم کارت روزنامهٔ کیهان را دارم؛ بهشدت استقبال میکردند و احترام میگذاشتند. خبرنگار کیهان برای خودش شأن و منزلتی داشت. یادم هست وقتی این دو دستگاه را هفت هزار دلارِ آن زمان خریدیم و آوردیم کیهان، تحول بزرگی در اطلاعرسانیِ بهموقع بود …
از جانب تحریریهٔ پیر و مجرب، در برابر سردبیری ۲۴ ساله، مقاومت نبود!؟
اوایل اندکی شاید با پرسش، ابهام و شگفتی روبهرو بودم. مرحوم محمد دهقانی که تیترهای اول کیهان را مینوشت، در خاطراتش این را آورد که شمس را من از کیهان تعقیب کردم. استحکام نثر، قلم و کار مطبوعاتیِ سازگار با استاندارهای روزش خیلیها را مجاب میکرد … من بهترین ارتباط عاطفی را در تحریریه با پرسنلم داشتم که تا الآن هم حفظ شده است. با همهٔ پیشکسوتانی که در کیهان همکار بودیم، ارتباط بسیار نزدیکی دارم.
سازوکار ایجاد ارتباط را بخصوص در آن دوران توضیح دهید. چون خیلیها میمانند بین اینکه وقتی میخواهم رابطه ایجاد کنم، دیسیپلین کاریام به هم میخورد و وقتی هم که میخواهم خودم را جدا کنم، روابطم از بین میرود! چه میشود که یک مدیر به این شکل در مجموعهٔ خودش هضم و جذب میشود، اما همچنان مدیر است؟
دیپلماسی و روشِ مدیریتیای وجود دارد که به آن دیپلماسی آشپزخانهای میگویند. مدیرمسئول را نمیگویم، چون جایگاهی حقوقی است و ارتباط زیادی هم با کار مطبوعاتی ندارد. کسی میتواند روزنامهنگار نباشد، ولی مدیرمسئول باشد. ولی سردبیر باید روزنامهنگار باشد. ورود در سازمان و ساختارِ آشپزخانهٔ تولید خبر، بهوسیلهٔ روزنامهنگار و سردبیر، نقش بسیار مهمی در مدیریتِ بهینهٔ پرسنل دارد.
یعنی خودش دستبهقلم شود و تولید کند؟
بله، کاملاً … دستبهقلم، هنگام ضرورت. اما اینکه شما وارد گروهها و سرویسهای گوناگون بشوید، با آنها احوالپرسی بکنید، روی صندلیشان بنشینید و با ایشان چای بخورید، در ارتباطاتِ خانوادگیشان قرار بگیرید، تعزیتی است یا تفریح و عروسی، شرکت کنید و … برقراری این نوع ارتباطِ با پرسنل بهشدت تأثیر معنویِ فراوانی میگذارد تا مرز عنصر کاریزما برای آن سردبیر. همچنین دادن و گرفتن کمکهای فکری از پرسنل. این بسیار مهم است. فرض کنید به دلیل اینکه من آدمی مذهبی و آشنا با ادبیات مذهبی بودم و نیمی از قرآن را از بر داشتم، زمانی که اتفاقی میافتاد برای دوستان، در مراسمشان قرآن میخواندم … از بر هم میخواندم و همه تعجب میکردند که یک جوان چه وقت قرآن را آموخته که حالا از بر هم میخواند! بهشدت این مسائل مؤثر است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.