رانده و مانده
درباره نویسنده آنیتا دسای:
آنیتا دسای (Anita Desai)، نویسنده کتاب رانده و مانده، زادهی 24 ژوئن 1937، استاد دانشگاه و نویسندهی هندی است. دسای در موسوری هند از مادری آلمانی و پدری بنگالی به دنیا آمد. او در کودکی زبانهای آلمانی، بنگالی، اردو، هندی و انگلیسی را یاد گرفت. دسای نویسندگی را در هفت سالگی و به زبان انگلیسی آغاز کرد و اولین داستانش را در نه سالگی به چاپ رساند. او در سال 1957 در رشتهی ادبیات انگلیسی از دانشگاه دهلی فارغالتحصیل شد و سال بعد با آشوین دسای، مدیر یک شرکت تولید نرم افزار، ازدواج کرد. آنیتا و آشوین صاحب چهار فرزند شدند که در میان آنها، نام برندهی جایزه ی بوکر، کیران دسای، خودنمایی میکند. آنیتا دسای اولین رمان خود را در سال 1963 به چاپ رساند.
درباره کتاب رانده و مانده:
جرالد کاوفمن رئیس هیئتداوران جایزه بوکر: «اگر قرار بود به نفر دوم هم جایزه بدهیم، بی هیچ تردیدی آن را به رانده و مانده میدادیم؛ رمانی بینهایت زیبا، تکاندهنده، کمیک و سخت تصویری از آنچه در دو قسمت مختلف جهان بر سر زنان میآید.»
نشریه تایمز: «آنیتا دسای یکی از میراثداران تولستوی است نوشته او نیز مانند نوشتههای تولستوی حسی، عمیق و بسیار تیزبینانه است. رانده و مانده داستانی خواندنی و جذاب است، با زبانی به دقت شعر… رمانی بلندپروازانه، موفق و فکربرانگیز.»
نشریه ایندیپندنت: «آنیتا دسای در رانده و مانده – آخرین حلقه از رشتهای رمان برجسته – به دنیایی در حال نابودی و محیطی که وقایعنگار بیبدیل آن است بازمیگردد… این اثری است جالب و پخته که بهترین نویسنده هندی انگلیسیزبان نوشته است.»
آنیتا دسای با ظرافت تمام و لحنی روان قصه دخترانی را تعریف میکند که در دو خانواده با دو فرهنگ مختلف زندگی میکنند، اما هر دو بریدهاند و ناتوان. یکی نماینده جامعه مدرن است و دیگری جامعهای سنتی و هر دو در چرخ دندههای برخی اصول و قواعد نادرست این دو تفکر له شدهاند و شخصت و کرامت انسانیشان را از دست دادهاند. آنیتا دسای با لحن روان خود زندگی مدرن را روی دیگر زندگی سنتی هندوستان میداند و معتقد است به همان میزان که سختگیریهای ناشی از بافت خانواده و جوامع سنتی میتواند شخصیت، فردیت، قدرت استدلال، تشخیص و تفکر را از فرد سلب کند، فردگرایی غلیظ مدرنیسم که زمینه ازهمپاشیدگی خانوادهها را بهوجود آورده است، میتواند قدرت تفکر، تعامل سازنده، کنشهای عاقلانه و معطوف به اهدافِ متعالی افراد را به شدت تحتتأثیر قرار دهد.
در این کتاب خانواده به عنوان کنشگر اصلی در شکلگیری شخصیت فرد مورد بحث قرار میگیرد و تأثیرپذیری خانوادهها از بستر جوامعِ خود، مورد توجه نویسنده است. با توجه به جایگاه خانواده در امر مهم تربیت فرد و کمتوجهی ادبیات و هنر معاصر به این مقوله، دسای با تأکید بر مهمترین نهاد شکلگیری شخصیت و تربیت فرزندانِ یک جامعه به رسالت مهم و حیاتی ادبیات که همان زمینهسازی برای رشد و تعالی جامعه است، میپردازد. لحن روان آنیتا دسای که فارغ از ارزشگذاری، شعار و درشتگویی تنها به توصیف جزیی زندگی روزانه این دو خانواده میپردازد، آنقدر تحسینبرانگیز است که تا پای دریافت جایزه بوکر برود و از سوی منتقدان و مخاطبان با تحسینهای فراوان مواجه شود.
قسمتی از کتاب رانده و مانده:
دوتایی با هم تو ایوان مشرف به باغ و راه ماشین رو و دروازه، روی نیمکت تاب نشستهاند. تاب از کلاف آهنینش آویخته است و غیژغيژ میکند. پاهاشان آویزان است و دمپاییها تو پاهاشان لق میزند. جلوشان میز گرد پایه کوتاهی قرار دارد که پارچهی رنگ و رو رفتهای رویش انداختهاند؛ وسط پارچه گلدوزی شده. پشت شان پنکهی پایه داری هوای گرم را به پشت گردن و سرشان میدمد.
حصیرهای خیزرانی را که معمولا برای جلوگیری از نور آفتاب و گرد و خاک روی طاقهای ایوان میاندازند. حالا بالا زدهاند. کبوترها روی حصیرهای لوله شده نشستهاند. و نرم نرم نوک به نوک میمالند، به كنهها نوک میزنند. و پروبال به هم میکوبند. فضلهی کبوترها روی آجر فرش پخش و پلا شده و پرها کند و کرخت در هوا شناورند.
پدر و مادر نشستهاند و موزون به پس و پیش تاب میخورند. ظاهرا خوابند یا چرت میزنند – چشمهاشان بسته است – اما گاهی حرف میزنند.
«امروز با چای پیراشکی داریم. همین بسه؟ یا شیرینی هم میخواهیم؟»
«آره، آره. باید شیرینی باشد. لازم است شیرینی هم باشد. به آشپز بگو. همین حالا بهاش بگو.»
«اوما! اوما!»
«اوما باید به آشپز بگوید…»
«آهای، اوما!» اوما میآید دم در و رنجیده همان جا میایستد. «چرا داد می زنید؟»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.