دکستر تاریک رویا
درباره نویسنده جف لیندزی:
جف لیندزی نویسنده کتاب دکستر تاریک رویا با نام اصلی جفری پی. فروندلیچ، زادهی 14 جولای 1952 در میامی، نمایشنامه نویس و نویسندهی داستانهای جنایی اهل آمریکا است. او در سال ۱۹۷۵ از کالج میدلبری فارغالتحصیل شدهاست. و بیشتر به خاطر رمانهای جناییاش مربوط به قاتلی سریالی به نام دکستر مورگان شناخته میشود. بسیاری از آثار منتشر شدهی او با همکاری همسرش، هیلاری همینگوی نوشته شدهاند. هیلاری، برادرزادهی ارنست همینگوی، نویسندهی شهیر آمریکایی است. جف و هیلاری اکنون در کیپ کورال واقع در ایالت فلوریدا زندگی میکنند.
درباره کتاب دکستر تاریک رویا:
کتاب دکستر تاریک رویا نخستین جلد از مجموعه «رمانهای دکستر» با دیدگاهی انتقادی نسبت به بشر، بیآنکه هیچ مرز و محدودهای بر جوامع قائل باشد معصومیت از دسترفتهی انسانها در تمام جوامع، بیشک یکی از دغدغههای نویسنده است و وی به زیبایی هر چه تمام به نقد خونخواهی و خشونتطلبی بشر پرداخته. این کتاب که در سال ۲۰۰۴ در امریکا به چاپ رسید، و افسارگسیختگی بشر و بیاخلاقیهایش را هدف گرفته بود، شایستهی دریافت جایزهی پرفروشترین کتاب سال از مؤسسهی Dilys Award در سال ۲۰۰۵ شد. دکستر تاریک رویا و جفلیندزی خالق آن، در همان سال نامزد دریافت بهترین رمان سال از مؤسسهی Barry Award و همینطور نامزد دریافت بهترین رمان ژانر جنایی از مؤسسهی Macavity Award نیز بود.
سریال دکستر که در سال ۲۰۰۶ از شبکه Showtime پخش شد، بر اساس رمان دکستر تاریک رویا بود، این سریال برای هفت فصل دیگر تمدید شد اما داستان سایر فصلها خط داستانی کتاب را پی نگرفت. لیندسی در قسمت دهم از فصل سوم این سریال یک نقش کوچک را ایفا کردهاست. همچنین لیندسی در حال نگارش ورژن کامیک بوک دکستر میباشد.
این رمان روایتی است از زندگی «دکستر مورگان» قاتلی سریالی که در دایره جنایی پلیس میامی با عنوان «کارشناس تحلیل خون» کار میکند. «هری مورگان» پلیس سابق دایرهی جنایی شهر میامی و پدر خواندهی وی با شناختی که از دوران نوجوانی دکستر به دست میآورد و فوران نیاز او به کشتن را مهار ناشدنی مییابد با آموزش به او و جهت دادن به قتلهای وی سعی میکند دکستر را به قاتل قاتلان و متجاوزان بدل کند. دکستر نیز که خود را «موجودی سرد و بیروح» میداند با سلاخی متجاوزان و قاتلان میخواهد «از دل هرج و مرج، نظم را بیرون کشد». اما ماجرا هنگامی پیچیده میشود که پلیس میامی در پی قاتل سریالی که قتلهایش شباهتهای بسیار عجیبی به قتلهای دکستر دارد…
قسمتی از کتاب دکستر تاریک رویا:
ماه، ماه باشکوه، ماه گرد و بزرگ و سرخ. شب روشن چون روز، مهتاب جاری بر زمین و لذت، لذت، لذت. فریاد پرقدرت شب تبدار، آوای نرم و وحشی بادی که میان موهای تنت میپیچد، ناله خفه ستارهها و نعره و دندان قروچه ماه در آب.
همه نیاز را صدا میزنند. آه، سمفونی هزاران صدای پنهان، خواهش و زاری نیاز درون، وجود، نظارهگر خاموش، موجود سرد و ساکت، او که میخندد، رقصنده در مهتاب. منی که من نبود، چیزی که ریشخندکنان و قهقهه زنان جان میگرفت و با گرسنگی صدا میزد، با نیاز و نیاز حالا خیلی قوی بود. تیز و مراقب، سرد و ساکت، میخزید و میپیچید و چنبره میزد، خیلی قوی و خیلی آماده، و همچنان منتظر بود و تماشا میکرد و مرا به انتظار و تماشا وامیداشت.
پنج هفتهای بود که منتظر بودم و کشیش را زیر نظر داشتم. نیاز مدام نیش و سقلمهام زده بود و ترغیبم کرده بود که یکی را پیدا کنم، بعدی را، این کشیش را، سه هفته تمام میدانستم که او خودش بود، نفر بعدی. ما متعلق به مسافر تاریکی بودیم، من و او با هم. و آن سه هفته را با این فشار جنگیده بودم، با نیازی که در من رشد میکرد و سر بر میآورد، مثل موج عظیمی که بر ساحل میخروشد و پس نمیرود، فقط با هر تیک ساعت در شبانگاه روشن بیشتر میغرد و میکوبد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.