دوبلینیها و نقد دوبلینیها
درباره نویسنده اوسامو دازای:
اوسامو دازای (Osamu Dazai) نویسنده کتاب دوبلینیها، با نام کامل جیمز آگوستین آلویسیوس جویس، زاده ی ۲ فوریه ۱۸۸۲ در دوبلین و درگذشته ی ۱۳ ژانویه ۱۹۴۱ در زوریخ، نویسندهی ایرلندی است که گروهی رمان اولیس وی را بزرگ ترین رمان سده ی بیستم خوانده اند. این کتاب که سومین اثر جیمز جویس است در سال ۱۹۲۲ در پاریس منتشر شد. اولین اثرش دوبلینی ها مجموعه داستان های کوتاهی است درباره ی دوبلین و مردمش که برخی آن را داستانی بلند و با درون مایه ای یگانه تلقی می کنند. او همراه ویرجینیا وولف از اولین کسانی بودند که به شیوه ی جریان سیال ذهن می نوشتند. وی به ۱۳ زبان آشنایی داشت و دست کم به ایتالیایی و فرانسه مسلط بود.
جویس در خانواده ای متوسط در دوبلین به دنیا آمد. در مدرسه و دانشگاه، دانش آموزی با استعداد بود. در اوایل دهه ی سوم زندگی به اروپا مهاجرت کرد و در شهرهای تریسته، پاریس و زوریخ اقامت گزید. گرچه بخش بزرگی از زندگی او در بزرگسالی، بیرون از ایرلند گذشت، جهان پنداری او معطوف به دوبلین و ایرلند است و شخصیت های کتاب هایش از اعضای خانواده، دوستان و دشمنان او در زمان اقامتش در دوبلین الهام گرفته شده بود. در زمان کوتاهی پس از انتشار اولیس، خود او این مسئله را این گونه شفاف ساخت:«در مورد خودم، من همیشه درباره ی دوبلین می نویسم. چرا که اگر بتوانم قلب دوبلین را تسخیر کنم، می توانم وارد قلب تمام شهرهای جهان شوم.»وی از ابتدای جوانی مخالف بی فرهنگی و دون مایگی دوبلین بود.
در جوانی بسیار مذهبی بود اما با گذشت زمان مذهب را برای مأموریت ادبی که برای خود گماشته بود کنار گذاشت؛ مأموریتی که می دانست همراه با تبعید خود خواسته است. وی بعد از پایان تحصیلات در سال 1902 دیگر به عنوان یک شخصیت تبعیدی بود به همین دلیل از کشور خارج و در پاریس مستقر شد. بیماری مرگبار مادرش بار دیگر اورا به دوبلین فراخواند، سپس به تریسته و زوریخ سفر کرد. وی در سال 1940 چشم از دنیا بست.
درباره کتاب دوبلینیها و نقد دوبلینیها:
جیمز جویس نویسندهی ایرلندی قرن بیستم است. او را به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی جریان سیال ذهن میشناسند و رمان معروفش «اولیس» را یکی از مهمترین آثار ادبی جهان میدانند. جویس خود یک دوبلینی است و در این مجموعه داستان که برخی آن را یک داستان بلند میدانند، به احوالات مردم دوبلین بهخصوص دوبلینیهای طبقهی متوسط در اوایل قرن بیستم میپردازد.
این کتاب در سال 1914 منتشر شده است و پانزده داستان دارد. این داستانها در شرایطی نگاشته شدهاند که وطنپرستی ایرلندیها و البته دوبلینیها در اوج و مباحث هویتی و فرهنگی و تاریخی داغ است. ردپای مدرنیسم پیداست و اهالی دوبلین باید جایگاه خود را در آن دوران بار دیگر بشناسند. شخصیتهای این داستانها بعدها در آثار دیگر جویس بهویژه اولیس هم پیدایشان میشود.
جیمز جویس در این داستانها سعی داشته به آن لحظاتی دست یابد که در آن یک شخصیت در یک آن تجربهای منحصربهفرد را درک میکند و گویی خود را یا هویت خود را دوباره بازمییابد، لحظاتی عادی اما دستنیافتنی. دو رویکرد به این داستانها وجود دارد: رویکرد نمادگرایانه و رویکرد واقعگرا. معمولا رویکرد واقعگرا را به دلیل از دست رفتن بخشی از تصویر نمادینی که جویس ساخته رد میکنند، از سوی دیگر رویکرد نمادگرایانه را نیز به دلیل نادیدهانگاری معنای عصیانگر پشت این نمادها درست نمیدانند.
در انتهای کتاب هشت مقالهی نقد از منتقدان بنام ترجمه شده است: همچون «یگانگی دوبلینیهای جویس» از بروستر گایسلین، «از صدای تنها بررسی داستان کوتاه» از فرانک اوکانر و… که هرکدام از آنها وجهی از این داستانها را تحلیل و بررسی میکنند.
قسمتی از کتاب دوبلینیها و نقد دوبلینیها:
این بار دیگر امیدی به زنده ماندن او نداشتیم سکته سوم بود.شب های پیاپی از کنار آن خانه گذشته بودم(زمان تعطیلی مدرسه بود) و چشم به مربع روشن پنجره دوخته بودم و شب های پیاپی دیده بودم که پنجره,مثل هرشب و با نور ضعیف و یکسانی روشن است. فک کردم که او مرده باشد. سایه شمع ها را روی پرده ی تاریک می دیدم.می دانستم بالای سر مرده دو شمع می گذارند. بارها به من گفته بود:دیگر چیزی به عمر من در این دنیا نمانده است و من فکر کردم حرف هایش بی پایه است…
زن پرسید چرا عقاید و اندیشه های خود را نمی نویسی؟ و او با ملامتی احتیاط آمیز پرسید: برای چه؟ برای مقابله با حرّافان و عبارت پردازانی که قادر نیستند حتی شصت ثانیه پشت سر هم درباره موضوعی بیندیشند؛ یا برای اینکه خودم را در معرض خرده گیری های طبقه متوسط کودنی قرار دهم که اجرای اصول اخلاقی خود را به دست پلیس و هنر های زیبایشان را به دلالان هنری وا می گذارند؟
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.