سبد خرید

دنیا همان یک لحظه بود

ناشر : شاداندسته: , , ,
موجودی: 1 موجود در انبار

168,000 تومان

گاهی از عشق، می‌خواهیم طعمه بسازیم غافل از آن که عشق، خودش طعمه است و ناگهان چنان در بند می‌اندازد ما را که دیگر شکار و شکارچی را نمی‌توان شناخت!
زندگی چون چرخه‌ای بی‌انتها هر چیز را بازتاب می‌دهد و منعکس می‌کند آینه‌وار همین است که کودکی هر آدمی را زمینه ساز تمام آینده‌اش می‌دانند، چه خوب و چه بد!
گاهی این عشق است که گذشته‌ای پر از آشوب را
با رنگ و بویی تازه و دور از سیاهی جدا می‌سازد از آینده‌ای محتوم به همان سیاهی‌ها…
درست وقتی که می‌خواهی از عشق طعمه بسازی
و باز هم غرق در تاریکی‌های وجودت
از کسی برای موفقیت سوءاستفاده کنی قلابی که انداخته‌ای، تو را درگیر می‌سازد در لحظه و چنان گرفتار آن یک‌آن می‌شوی که انگار تمامی دنیا خلاصه شده در قلاب تو مثل آن که جهانی از نو و تازه متولد شده و دنیای تو از همان یک لحظه آغاز می‌شود!

1 عدد در انبار

مقایسه



دنیا همان یک لحظه بود

درباره نویسنده ویدا چراغیان:

ویدا چراغیان نویسنده کتاب دنیا همان یک لحظه بود، متولد دی ماه 1353 است. او کارشناس زبان و ادبیات انگلیسی است. او در شهر اهواز متولد شد اما اصالتاً تهرانی است. نویسندگی را به‌طور جدی از سال ۱۳۸۷ آغاز کرده و در تابستان سال ۹۸ در کلاس‌های ویراستاری استاد بصام شرکت کرده و بعد از دریافت مدرک ویراستاری مشغول ویرایش کتاب در انتشارات آئی سا شده است.

درباره کتاب دنیا همان یک لحظه بود:

داستان امروز ما، جداى از روايت قصه و پستى و بلندى در زندگى قهرمانانش، گوشه‏اى مى‏زند به همين تأثيرات محيط كودكى تا نتايج آن در بزرگسالى. تأثيرى كه نتايج آن پيوسته و همانند دومينو، از فردى به فرد ديگر منتقل مى‏شود و مى‏تواند تكرار شود. نويسنده ضمن آفريدن لحظاتى جذاب و پرهيجان، تأثير عشق را در شكستن اين تكرار سلسله‏وار مورد توجه قرار داده است. پس همراهش شويد و از دنيايى كه آفريده لذت ببريد.

قسمتی از کتاب دنیا همان یک لحظه بود:

با یک ماگ پر از شکلات داغ پشت لپ تاپ نشست و دکمه پاور را فشرد. عطر خوش شکلات را به مشام کشید و منتظر ماند تا سیستم بالا بیاید. سیگار روشنش را داخل جاسیگاری فلزی روی میز گذاشت، جرعه ای از آن معجون گوارای داخل ماگ نوشید و پسوردش را وارد کرد. مرورگر «تور» را روشن کرد و مثل همیشه و به رسم اعضای رسمی این باند اینترنتی بعنوان یکی از اصلی ترین مدیران فروش کوکایین در ایران به طور کاملا ناشناس و با نشانه های جعلی وارد شبکه دارک و سپس سایت «جعبه سیاه» شد. ظاهر جذاب و اندام نسبتا ورزیده اش او را بیشتر به هنرپیشه های هالیوودی شبیه می کرد تا فروشنده موادمخدر در یک بازار سیاه الکترونیکی که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را بطور مخفیانه و غیرقانونی در سطحی وسیع خرید و فروش می کردند.

آدم باهوشی بود او در مصرف الکل و مواد مخدر همیشه احتیاط میکرد. همین اصل، شکل ظاهری او را از هر کار خلافی مبرا نشان میداد. کام دیگری از سیگار وینیستون لایتش گرفت و میان ابر متراکم خاکستری رنگی که اطرافش را احاطه کرده بود به صفحه لپ تاپ و تصویر مرد جوانی که کمی قبل تر مشخصات کاملی از خود و رزومه کاریاش برای او فرستاده بود پوزخند پرمعنایی زد و برای شخصی که آن سوی این تصویر منتظر پیامش بود تایپ کرد:

«کژدم احمق نیست. پوشه اصلی رو بفرست.»

این عبارت را فرستاد و بدون اینکه منتظر جوابی بماند…

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1401

تعداد صفحات

481

زبان

موضوع

,

شابک

9786227361216

وزن

525

جنس کاغذ

,

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دنیا همان یک لحظه بود”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...