داستان زندگی یک زن (تاریخ)
درباره نویسنده الزا مورانته:
الزا مورانته (Elsa Morante) نویسنده کتاب داستان زندگی یک زن، زادهی 18 آگوست 1912 و درگذشتهی 25 نوامبر 1985، نویسندهی مشهور ایتالیایی بود که به عقیدهی بسیاری از منتقدان، یکی از مهمترین نویسندگان بعد از جنگ ایتالیا است. مورانته در رم متولد شد و دوران کودکی را در محلهی تستاچیو گذراند. او در پایان تحصیلات متوسطه، خانواده را ترک و زنگی مستقلی را آغاز کرد. مورانته ابتدا وارد دانشگاه ادبیات شد ولی پس از چندی به دلیل فقر، ترک تحصیل کرد. او در سالهای 1939 و 1941 علاوه بر تدریس خصوصی، با مجلهی هفتگی اوگی همکاری میکرد.
مورانته در سال 1941 به عقد آلبرتو موراویا در آمد. در همین سال، نخستین نوشته ی او به نام بازی پنهان به نگارش درآمد. تشویش و اضطراب های شخصی و خانوادگی، او را به نوشتن خاطرات روزانه واداشت که پس از مرگش در سال 1990 انتشار یافتند. مورانته در سال 1962 برای همیشه از موراویا جدا شد و مدت ها با تهدید پیری زودرس دست و پنجه نرم کرد. او در سال 1967 آخرین رمان خود را آغاز کرد که در سال 1982 آماده ی انتشار شد. مورانته در همان سال به دنبال آسیب های روحی و جراحات جسمانی، روانه ی بیمارستان شد و در سال بعد در اقدام به خودکشی ناکام ماند. الزا مورانته به دنبال یک عمل جراحی ناموفق در بیمارستانی در رم در گذشت.
درباره کتاب داستان زندگی یک زن:
تاریخ / داستان زندگی یک زن رمانی است که برخلاف سلیقهی بازار نوشته شده، به خیالبافی مجال نمیدهد، اما خوشخوان و جذاب است. سرشار از اقتدارگریزی و سرورستیزی و نماد رهایی از ارزشها و قوانین از پیش نوشته شده است. مالامال از تاریخ است و آن را بهدقت بیان میکند: «تنها انقلاب راستین آنارشی است. آنارشی یعنی هیچگونه قدرت، از هیچکس و بر هیچکس. هر که انقلاب و همزمان از قدرت دم بزند حقهباز و قلبزن است. هر که قدرت را برای خود یا دیگری طلب کند مرتجع است.»
انتشار کتاب تاریخ / داستان زندگی یک زن، خواب از چشم مارکسیست ـ لنینیستها ربود و نویسنده به سوءاستفاده از دردمندی و رنج شهروندان متهم شد.
قسمتی از کتاب داستان زندگی یک زن:
زیر آسمان کبود یکی بود یکی نبود. در عصر جدید نیز مانند همه سدهها و هزارههای گذشته، پاشنه جهان همچنان بر همان اصل معروف و تغییرناپذیر دینامیسم تاریخ میچرخد: قدرت نصیب عده ای انگشت شمار و اسارت سهم خیل بیشمار. از نظام داخلی جوامع گرفته ( در حال حاضر تحت سلطه «قوا»ی موسوم به سرمایه داری) تا نظام خارجی جوامع ( تحت سلطه امپریالیسم) همه در ید «قدرت» چند دولت است که عملاً دنیا را به صورت متصرفات ارضی بین خود تقسیم کرده اند و همگی از این اصل پیروی می کنند. در بین شان ایتالیا از همه تازه نفس تر است و آرزوی قدرت بزرگ شدن در سر می پروراند و برای عقب نماندن از قافله از هم اکنون با توسل به زور اسلحه بر چند کشور بیگانه که از او ضعیف ترند ـ مسلط شده و برای خود متصرفات ارضی به هم رسانیده است که هنوز نمی توان آنها را قلمرو نفوذ نامید.
قدرتهای بزرگ، با همه رقابتهای تهدید آمیز و مسلحانه بین خودشان هر بار برای دفاع از منافع مشترک، در بلوکهای جداگانه گرد هم می آیند ( که منظور اصلی شان دفاع از منافع «قوا»ی سرمایه داری در داخل است. اما برای توده بیشمار مردم محکوم به اسارت ابدی که بدون داشتن هیچگونه سهمی از قدرت در خدمت به آنان می کوشند، این منافع هر بار با توسل به آرمان طلبی های انتزاعی و بنا به مصلحت های سیاست تبلیغاتی وقت به رنگی درمی آیند و اسمی به خود می گیرند. این بار، یعنی در دهه های نخستین قرن، نام وطن جای اسم اعظم را گرفته است). در واقع نزاع بین دو بلوک برای کسب قدرت بیشتر است: یکی از دو بلوک که اتحاد…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.