جنگیر
ویلیام پیتر بلتی (زادروز ۷ ژانویه ۱۹۲۸ – درگذشت ۱۲ ژانویه ۲۰۱۷ ) یک نویسنده و فیلمساز آمریکایی بود. کتاب جن گیر مشهورترین اثر اوست که آن را در سال ۱۹۷۱ نوشت. او همچنین نسخه بعدی فیلمنامه این فیلم که جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را برنده شد نوشت و آخرین قسمت فیلم جنگیر را نوشت و کارگردانی کرد. از آخرین کارهایش میتوان از کتابهای جایی دیگر (۲۰۰۹)، دیمیتر (۲۰۱۰) و دیوانه (۲۰۱۰) نام برد.
فیلم آمریکایی جنگیر محصول سال ۱۹۷۳ در ژانر فراطبیعی ترسناک به کارگردانی ویلیام فریدکین بر اساس این رمان ساخته شده است. جنگیر یکی از موفقترین فیلمهای ژانر وحشت بهشمار میرود. جنگیر در چهل و ششمین مراسم جایزهٔ اسکار، نامزد ۱۰ اسکار بود که نهایتاً موفق به کسب ۲ اسکار در رشتههای «بهترین فیلمنامهٔ اقتباسی» و «بهترین صدا» شد.
ماجرای کتاب در جرج تاون در حومهٔ واشینگتن دی سی میگذرد. کریس مکنیل، بازیگر زن تلویزیون، نگران سلامت دخترش، رِیگِن، است که دچار تشنج شدید شده و در رختخواب به خود میپیچد. پزشکان از درمان دخترک ناتواناند، تا آنجا که به کریس پیشنهاد میکنند از یک جنگیر کمک بگیرد. کریس به یک کشیش جوان به نام پدر کاراس مراجعه میکند و از او درخواست میکند تا به ریگن کمک کند. پس از تحقیقاتی که پدر کاراس بر روی ریگن انجام میدهد و مطمئن میشود که شیطان بدن او را تسخیر کرده، به کلیسا مراجعه کرده و درخواست میکند تا خودش مراسم جنگیری را انجام دهد. اما کلیسا شخصی باتجربهتر به نام پدر مِرین را پیشنهاد میکند. مِرین کشیشی پیر است و موجودی را که بدن ریگن به تسخیر او درآمدهاست میشناسد. پدر مِرین به خانهٔ کریس مکنیل میرود و بههمراه پدر کاراس جنگیری را شروع میکنند. در این مراسم سخت و طاقتفرسا، پدر مِرین جان خود را از دست میدهد و پدر کاراس در نهایت، به قیمت جان خودش، اهریمن را از بدن ریگن خارج میکند.
قسمتی از کتاب جنگیر:
وقتی رگان سه ساله بود پدرش هووارد تصمیم گرفت شیشه پستانک را دیگر متوقف کند، رگان برای مکیدن شیشه پستانک دار در آن سننا بزرگ به نظر می رسید .امارگان تا شیشه پستانک دار را شب در دهان نمی گذاشت خوابش نمی برد. یک شب پدرش هووارد شیشه را از دستش گرفت و رگان جیغ و گریه سر داد و تا ساعت چهار بامداد همچنان گریست و ناله کرد و در تمام مدت روز هم عصبی و ناراحت بود و تنش و تشنج داشت.
همین واقعه باعث گردید خانم کریس در اقدام خود نسبت به تخته موقتا تعدیل نشان دهد و آن را برای وقت مناسب تری بگذارد:
من این موضوع را با یک روانشناس مطرح می کنم، و با این تصمیم و فکر به اتاق خواب خویش بازگشت
خسته روی تخت افتاد و تقریبا همان لحظه هم خوابش برد. ولی چند ساعت بعد با صدای ترسناکی از خواب پرید،
جیغ و دادی عصبی:
– مادر ، مادر بیا اینجا، می ترسم..
– بله آمدم مادر، دارم می آیم.
خانم کریس ندانست چگونه خود را به اتاق رگان رسانید و دید دخترش فریادکشان زار زار گریه می کند.
– اوه عزیزم، چی شده؟ خانم کریس چراغ اتاق را روشن کرد و گفت: ای خدای بزرگ، پروردگارا .
رزگان به پشت خوابیده بود و لبه تخت را محکم چسبیده با ترس و وحشت فریاد میزد:
– مادر، چرا تشک می لرزد، متوقفش کن، می ترسم، لطفا متوقفش کن.
خانم کریس دید تشک تخت به طرز وحشتناکی جلو و عقب میشود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.