سبد خرید

از غبار بپرس

ناشر : افقدسته: , ,
موجودی: 1 موجود در انبار

195,000 تومان

به اعتقاد بسیاری، کتاب «از غبار بپرس» محبوب‌ترین اثر جان فانته به‌صورت مستقل و به‌عنوان بخش سوم از چهارگانۀ آرتورو باندینی است. این کتاب به چندین زبان ترجمه شده و هنوز که هنوز است، میلیون‌ها نسخه از آن در جهان به فروش می‌رسد. آرتورو باندینی به‌دنبال رؤیایش، رؤیای بزرگ نویسندگی، سرانجام خانه را رها می‌کند و وارد لس‌آنجلس، این شهر عجیب و بیگانه می‌شود. او روزها و هفته‌های پرتنش و خالی از آرامشی را می‌گذراند و هنوز نمی‌داند چقدر با آرزوی بزرگ و همیشگی‌اش فاصله دارد. آیا تا پایان این راه، رؤیاهایش ناتمام خواهند ماند؟ آیا او کنجی برای نوشتن، برای همیشه نوشتن خواهد یافت؟
ناامیدی و امیدواری‌ هرلحظه او را از شوق برای زندگی خالی و پر می‌کنند. آرتورو دیگر در همهمه‌ی شهر بزرگ، یک غریبه‌ی سرگردان است.

1 عدد در انبار

مقایسه



از غبار بپرس

درباره نویسنده جان فانته:

جان فانته (John Fante) نویسنده کتاب از غبار بپرس، زاده‌ی 8 آپریل 1909 و درگذشته‌ی 8 می 1983، نویسنده‌ای ایتالیایی-آمریکایی بود. فانته در دنور به دنیا آمد. او ابتدا به چندین مدرسه ی کاتولیک در بولدر رفت و سپس وارد دانشگاه کلرادو شد. فانته در سال 1929 از کالج کناره گرفت و به منظور تمرکز بیشتر بر نویسندگی، به کالیفرنیای جنوبی نقل مکان کرد.

درباره کتاب ‌از غبار بپرس:

رمان از غبار بپرس، یکی از قابل‌توجه‌ترین کتاب‌های جان فانته است. این اثر متعلق است به مجموعه‌ رمان‌های مستقلی که تنها وجه اشتراکشان باهم در این است که شخصیتی به نام آرتورو باندینی‌ در تمامشان کاراکتر اصلی و راوی ماجراهاست. شخصیت باندینی شباهت‌های غیرقابل انکاری با خود فانته دارد. مثلاً هر دوِ آن‌ها (هم شخصیت داستانی و هم خالقش) در آمریکا به دنیا آمده‌اند اما رگی ایتالیایی هم دارند؛ هر دوشان از جوانی سودای نویسنده شدن در سر داشته‌اند و در این راه با سرخوردگی‌های بسیاری مواجه گشته‌اند؛ و مهم‌تر از همه اینکه هر دو نگاهی بدبینانه به زندگی و آدم‌ها دارند.

در کتاب از غبار بپرس شنونده‌ی ماجرای دلباختگی آرتورو باندینی‌ به دختری مکزیکی خواهید بود؛ ماجرا از این قرار است که باندینی تازه به لس‌آنجلس عزیمت کرده. او در تلاش برای نوشتن و انتشار یک داستان بلند، به این‌سو و آن‌سوی این شهر بزرگ سرک می‌کشد. تا اینکه در کافه‌ای به دختری زیبا برمی‌خورد…

اینجا بد نیست اشاره‌ای هم به زبان خاصی داشته باشیم که فانته در روایت رمان خود به کار گرفته؛ این زبان، در مواجهه‌ی اول غیرادبی و چه بسا آزاردهنده به نظر می‌رسد. اما با پیش رفتن داستان و شناخت بهتر راوی، درمی‌یابیم که این داستان جز با همین زبان عامیانه و لحنِ اندکی سرد و خشن، نمی‌توانسته به درستی بازگو شود.

قسمتی از کتاب ‌از غبار بپرس:

سخت کار می کردم. مثلا پاییز بود، ولی من تفاوتی حس نمی کردم. هر روز آفتاب داشتیم و هر شب آسمون آبی. بعضی وقت ها مه بود. دوباره میوه می خوردم. ژاپنی ها به م نسیه می دادن و گلچین دکه هاشون مال من بود. موز، پرتقال، گلابی، آلو. هر از گاه کرفس هم می خوردم. یه قوطی پر توتون و یه پیپ نو داشتم. قهوه در کار نبود، ولی اهمیتی نمی دادم. بعد داستان جدیدم اومد روزنامه فروشی ها.

«تپه های از پیش تر گم!» به اندازه «سگ کوچولو خندید» هیجان انگیز بود. نسخه مجانی ای رو که هکمث فرستاده بود سرسری نگاه کردم. در هر حال شادم کرد. یه روز اون قدر داستان می نوشتم که یادم نمی موند کجا چاپ شدن. «سلام، باندینی! داستانت توی شماره این ماه آتلانتیک مانثلی قشنگ بود.» باندینی گیج می شه. «توی آتلانتیک کار داشتم؟ خب، خب.»

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

3

سال چاپ

1401

تعداد صفحات

215

زبان

موضوع

,

شابک

9789644429460

وزن

210

جنس کاغذ

عنوان اصلی

Ask the Dust
1939

دنیای سینما

Ask the Dust
2006

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “از غبار بپرس”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...