اتیپل (روزگار آب شدن یخها)
درباره نویسنده ایلیا ارنبورگ:
ایلیا ارنبورگ (Ilya Ehrenburg) نویسنده کتاب اتیپل، ایلیا گریگوریویچ ارنبورگ (زاده ۲۷ ژانویهٔ ۱۸۹۱ – درگذشته ۳۱ اوت ۱۹۶۷) نویسنده و روزنامهنگار اهل اتحاد شوروی بود. وی در هنگام تحصیل در دانشگاه، کمونیست شد و به زندان رفت. پس از آزاد شدن از زندان به شعر و شاعری پرداخت. در جنگ جهانی اول خبرنگار روزنامه «استوک اکس چینچ نیوز» پتروگراد گردید و موقع شروع انقلاب کبیر روسیه مجدداً به حزب کمونیست پیوست و در جنگ داخلی اسپانیا به آن کشور رفت و خبرنگار روزنامه «ایزوستیا» گردید. در سال ۱۹۴۰ به مسکو برگشت و جایزه ادبی استالین را گرفت.
درباره کتاب اتیپل:
مجلهی ادبی نووی میر – چاپ مسکو – 1955: اتیپل در اولین روز انتشارش چهلوپنجهزار نسخه فقط در شهر مسکو فروش داشت.
آیزایا برلین: آب شدن یخها را خروشچوف کجا شنیده بود؟ آن سخنرانی هولناک، پس از مرگ استالین در کنگرهی حزب با همین جمله لرزه به اندام شنوندگان انداخت. بله صدای ارنبورگ بود که در آن سالن به گوش میرسید: اتیپل، روزگار آبشدن یخها.
اتیپل برای ما ایرانیان یک داستان آشناست. داستان اخلاقیات عرفی شدهی ریشهدار جامعه نسبت به انسان و عشق و زندگی و تردیدهایی که در طی سالیان بر این وضعیت ترک میاندازد.
اتیپل یکی از بهترین آثار ادبی تولیدشده در شوروی است که در نقد رئالیسم سوسیالیستی و نگاه غالب به ادبیات در این جامعه نوشته شده است. ارنبورگ خود از حامیان اصلی جریان رئالیسم سوسیالیستی بود که در این کتاب از آن نگاه دست کشیده و سعی کرده دست به تجربیات تازه بزند. اتیپل داستانی جذاب و سرگرمکننده با شروعی طوفانی است که به همراه ارزشهای تاریخیای هم که دارد میتواند برای خوانندگان جذاب باشد. در یک کلام اتیپل داستان گسست و تردید است. تردید از وضعیت قبلی و گسست از آن برای رسیدن به وضعیت جدید.
اتیپل فارغ از نگاه انتقادی به ارزشهای ایدئولوژیک نهادینه شده در نگاه به انسان و عشق و ادبیات نگاهی انتقادی هم به سیاستهای استالینی دارد. ایلیا ارنبورگ کتاب را بلافاصله پس از مرگ استالین نوشت و باعث شد گفتوگوهایی انتقادی دربارهی دوران استالین شکل بگیرد. بعدها نام کتاب تبدیل به نماد وضعیت پسااستالینی شد و از اصطلاح اتیپل به معنی آبشدن یخها برای نامیدن دوران آرامش بعد از مرگ استالین استفاده کردند.
قسمتی از کتاب اتیپل:
ماریا ایلیی نیشنا نگران بود. عینکش تا نوک بینی سر خورده بود و موهای سفید فرفریاش در هوا تکان میخورد.
– تریبون در اختیار رفیق براینین قرار میگیره. رفیق کاراتييف هم آماده باشن.
دیمیتری سرگیویچ کاراتييف، با اینکه از قبل میدانست باید در آن جلسهی نقد کتاب سخنرانی کند، ابروان باریک و تیره رنگش را، انگار تعجب کرده باشد، کمی بالا داد. از خیلی وقت پیش ماریا ایلیی نیشنا، مسئول کتابخانه، از او خواهش کرده بود در جلسهی آن شب سخنرانی کند. او هم موافقت کرده بود.
در کارخانه همه به کاراتييف احترام میگذاشتند. ایوان واسیلیویچ ژوراوليوف، رئیس کارخانه، همین اواخر به دبیر شورای شهر اعتراف کرده بود که اگر تلاشهای کاراتييف نبود، تولید ماشین آلات برش به دورهی سه ماههی بعد موکول میشد.
دیمیتری سرگیویچ نه تنها به عنوان مهندس و متخصصی ماهر مورد احترام بود، بلکه معلومات وسیع، هوش سرشار و رفتار متواضعانهاش نیز سبب محبوبیتش میشد.
ساکولوفسکی، طراح ارشد کارخانه، که کسی از زبان نیشدار و طعنههایش در امان نبود، هیچوقت به خود اجازه نمیداد دربارهی کاراتييف حرفی بزند. ماريا ایلیی نیشنا هم، که روزی با دیمیتری سرگیویچ دربارهی ادبیات صحبت کرده بود…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.