آرمانشهر واقعبینها
درباره نویسنده روتخر برخمان:
روتخر برخمان نویسنده کتاب آرمانشهر واقعبینها، متولد 28 آوریل 1988 و هلندی است. و در دانشگاه اوترخت این کشور و یوسیالاِی امریکا تاریخ خوانده است. مطالعاتش بیشتر بر شهرها و حکومتها و مباحث شهروندی متمرکز است. او تا کنون چند کتاب پرفروش به چاپ رسانده و مقالاتش در نشریات معتبر منتشر شده است. روزنامهٔ انگلیسی گاردین او را «نابغهٔ جوان هلندی با عقاید بدیع» خوانده است.
وی چهار کتاب را با موضوعات تاریخ، فلسفه و اقتصاد را بهرشتهی تحریر درآورده است. یکی از این کتابها، آرمانشهر برای واقعگرایان: چگونه میتوانیم جهانی ایدئال بسازیم، بهبیست زبان ترجمه شدهاست، و نسخهی هلندی آن پرفروشترین کتاب این کشور شد. این کتاب جنبشی را برای تثبیت حداقل درآمد پدید آورد که بهزودی بهسرخط اخبار بینالمللی رسید. کار او در واشنگتن پست، گاردین و بیبیسی مورد معرفی قرار گرفته است. گاردین او را «پسر شگفتانگیز هلندی ایدههای نو» معرفی میکند، و تد او را «یکی از مهمترین اندیشمندان جوان اروپایی» میداند. سخنرانی او در تِد، با عنوان فقر فقدان شخصیت نیست، فقدان پول نقد است، بهعنوان یکی از ده سخنرانی برتر سال ۲۰۱۷ انتخاب شدهاست.
درباره کتاب آرمانشهر واقعبینها:
زیگموند باومن، نظریهپرداز برجستهٔ علوم اجتماعی: «متنی لازم برای هر آنکه نگران معایب اجتماع فعلی است و میخواهد به درمان آنها کمک کند.»
استیون پینکر، نویسندهٔ فرشتگان بهترِ سرشت ما: «اگر از کلیشههای قدیمی چپ و راست خسته شدهاید شاید از اندیشهٔ شجاعانه و متن شیوا و مباحث مستدل این کتاب لذت ببرید.»
ریچارد ویلکینسون، نویسندهٔ تراز: «اگر افراد کافی این کتاب را بخوانند، جهان جای بهتری خواهد شد.»
چارلز کنی، نویسندهٔ وارونه: «ندایی درخشان برای تفکر آرمانشهری دربارهٔ دستمزد و ساعات کاری و پادزهری برای بدبینی در مورد اتوماسیون در بازار کار.»
برای تقریباً ۹۹% از تاریخ، ۹۹% بشریت فقیر، گرسنه، کثیف، هراسان، کودن، بیمار و زشت بود. تا همین اواخر در قرن هفدهم، بلز پاسکال (۱۶۶۲-۱۶۲۳)، فیلسوف فرانسوی، زندگی را مغاکی عظیم از اشک خواند. نوشت: «بشریت بزرگ است، چون میداند مفلوک است.» تامس هابز (۱۶۷۹-۱۵۸۸)، همکار فیلسوفش در بریتانیا، موافق بود که زندگی بشری اصولاً «نامطبوع، خشن و کوتاه» است.
اما همۀ اینها در دویست سال اخیر تغییر کرده است. فقط در کسر کوچکی از مدت حضور گونۀ ما بر این سیاره، ناگهان میلیاردها نفر از ما ثروتمند، دارای تغذیۀ مناسب، تمیز، ایمن، باهوش، سالم و گاهی حتی زیبا شدهایم. با اینکه در سال ۱۸۲۰، ۹۴% از جمعیت جهان هنوز در فقر مفرط زندگی میکردند، به سال ۱۹۸۱ که رسیدیم این درصد به ۴۴ کاسته شده بود و اکنون، پس از گذشت فقط چند دهه، زیر ۱۰ است. اما چگونه؟ و آینده چگونه است؟
پس از اینکه روزمان را صرف کارهایی میکنیم که معمولاً خوشایندمان نیست، چیزهایی را میخریم که لازمشان نداریم. روتخر برخمان به یادمان میآورد که لازم نیست اینگونه باشد. برخمان ایدههای آرمانشهری متعددی پیش میکشد و ثابت میکند که آنها امروزه نیز عملیاند.
آرمانشهر واقعبینها از نادر کتابهایی است که بهواقع متحیرمان میکند و تصورمان از آینده را زیر و زبر میکند. برخمان در این کتاب ما را به سفری در تاریخ میبرد، سفری رها از مرزبندیهای سنّتی چپ و راست. او مدافع عقایدی است که زمانشان فرا رسیده است.
قسمتی از کتاب آرمانشهر واقعبینها:
اگر تنها دو نفر باشند که با اطمینان غیرطبیعی از اثبات حقانیتشان در آینده، زندگی خود را وقف ساختن قلعه در آسمان کرده باشند، آن ها بنیان گذاران تفکر نئولیبرال هستند. من هر دو را ستایش می کنم: فردریش هایک، فیلسوف بی ثبات و میلتون فریدمن، روشنفکر عمومی. امروزه «نئولیبرال» حرف تحقیرآمیزی است که علیه افراد مخالف چپ گرایان می زنند. اما هایک و فریدمن، نئولیبرال های مغروری بودند که اختراع مجدد نئولیبرالیسم را وظیفه ی خود می دانستند.
هایک می نویسد: «باید ساختار یک جامعه ی آزاد را بار دیگر و در قالب یک ماجراجویی فکری بسازیم. آنچه کمبود آن احساس می شود، فقدان یک آرمان شهر لیبرالی است.» حتی اگر آن ها را به عنوان شخصیت منفی قبول داشته باشید که طمع را باب کرده و مقصر بحران مالی و وضعیت وخیم میلیون ها نفرند، باز هم چیزهای زیادی هستند که می توانید از فردریش هایک و میلتون فریدمن بیاموزید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.