عملیات اتاق 13 (جسدی که پیروزی متفقین را تضمین کرد)
درباره نویسنده بن مکینتایر:
بن مکینتایر (Ben Macintyre) نویسنده کتاب عملیات اتاق 13، با نام کامل بندیکت ریچارد پیرس مکینتایر (متولد 25 دسامبر 1963) نویسنده، منتقد، تاریخنگار و مقالهنویس انگلیسی است و مقالههایش در نشریۀ نیویورکتایمز منتشر میشوند. آثار او از سال 1998 تا 2018 نامزد دریافت جوایز بسیاری از جمله جایزۀ اِدگار، آگاتا و جایزۀ کتاب بریتانیا بودهاند.
درباره کتاب جاسوس میلیارد دلاری:
واشنگتنتایمز: «بن مکینتایر، داستان این عملیات و دنیای سورئالی که این عملیات در آن انجام گرفته را بهطور فوقالعادهای روایت کرده است. نویسنده در این کتاب بهخوبی نشان میدهد که چگونه این عملیات در عاقبت جنگ تأثیر داشته و جانهای بسیاری را نجات داده است.»
قسمتی از کتاب جاسوس میلیارد دلاری:
خوسه برای بقیه ماهیگیران دست تکان داد و فریاد کشید. همین طور که لا کالینا داشت به آنا میرسید، پپه وخدمه لبه قایق جمع شدند. خوسه از آنها خواست طنابی پایین بیندازند و جسد را تا روی عرشه بالا بکشند، ولی «هیچکس نمیخواست به او دست بزند»، خوسه دلخور شد و فهمید خودش باید آن را تا ساحل بکشد. به یونیفرم خیس چنگ زد و آن را گرفت و جسد را روی قسمت پشتی قایق بالا کشید، طوری که پاهای جسد هنوز در آب بود. تا ساحل پارو زد و در تمام مدت، میکوشید بویش را استشمام نکند.
خوسه و پپه جسد را به قسمتی از ساحل موسوم به لا بوتا – به معنای چکمه – بردند و تا آلونکهای زیر تپه بالا کشیدند. کیف دستی سیاهی، که با زنجیر به مرد بسته شده بود، پشت سرشان روی شنها کشیده میشد. جسد را زیر سایه درخت کاج خواباندند. کودکان از آلونکها بیرون ریختند و دور آن منظره ترسناک جمع شدند. مرد قدبلندی بود، حداقل صدوهشتاد سانتی متر. پیراهن خاکی نظامی و بارانی تنش بود و پوتینهای بزرگی به پا داشت. ابدولیا سرانو هفده ساله چشمش به زنجیر نقرهای کوچک و نشان صلیبی افتاد که دور گردن مرد بود؛ پس حتما کاتولیک بوده است.
ابدولیا را فرستادند تا افسریگان دفاعی مستقر در این قسمت ساحل را بیاورد. دوازده مرد از هنگ پیاده نظام هفتادودوم اسپانیا صبح آن روز، طبق معمول بیشتر صبحها، کاملا بیهوده در ساحل پرسه زده و حالا زیر درختان در حال چرت زدن بودند. افسر به دو تن از آنها دستور داد بالای سر جسد نگهبانی بدهند تا مبادا کسی به جیبهای او دستبرد بزند؛ خودش هم کشان کشان به سمت بالای ساحل راه افتاد تا افسر فرمانده را پیدا کند.
رزماریهای وحشی و درختهای نورا که روی تپه شنی درآمده بودند هم نمیتوانستند جلوی بوی گندیدگی را بگیرند. مگسها دور جسد وزوز میکردند…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.