سر سختی (قدرت اشتیاق و پشتکار)
درباره نویسنده آنجلا داکورث:
آنجلا لی داک ورث (49 ساله) استاد دانشگاه، نویسنده و روانشناس مشهور آمریکایی است. او بنیانگذار و مدیرعامل آزمایشگاه «شخصیت شناسی» است که بر روی پیشرفت علم در زمینه توسعه شخصیت کار میکند.
خانم داک ورث به دلیل تحقیقات مفصل و گستردهاش بر روی نیروی اشتیاق و پشتکار به شهرت رسیده است.
نیروی اشتیاق و پشتکار برای رسیدن به اهداف بلندمدت ضروری است.
جالب است بدانید خانواده خانم آنجلا در دوران کودکی فکر میکردند او از نظر ذهنی از بقیه عقبتر است!
او اما اکنون یک نابغه و استاد دانشگاه به حساب میآید.
او با تحقیقات خود ثابت کرد که نابغه کسی نیست که ذهن برتری دارد، نابغه کسی است که پشتکار، سرسختی و مقاومت بسیار بالایی میتواند از خود نشان بدهد.
درباره کتاب سر سختی:
در این کتاب، «استعداد» خط میخورد و به جای آن نوشته میشود «سرسختی»!
اگر به آدمهای موفق نگاه کنیم، میبینیم یکی از بزرگترین رازهای موفقیت آنها، سرسختی خودشان بوده است.
خانم داکورث ما را به دوران کودکیاش میبرد. وقتی دختری بود که همواره از پدرش این عبارت را میشنید: «تو نابغه نیستی!»؛ اما او اکنون یک فرد موفق و پیشرو در زمینه روانشناسی موفقیت و مشاوره کسبوکار است و نشان داده برای موفقیت، ترکیب ویژهای از اشتیاق و مداومت بلندمدت ضروری است. نویسنده با روشی منحصربهفرد و متفاوت ما را با خود به وضعیت هایمختلفی مثل چالش، دورههای نظامی ویژه، آموزش در مدارس و شرایط بد دیگری میبرد. گویی با هم سفری را آغاز کردهایم و در این مسیر قرار است همه ما آزمونهای سختی را پشت سر بگذاریم.
او این کتاب را با ارزشیابی و مصاحبه با هزاران نفر از افراد موفق در زمینههای مختلف، نگاشته است.
بخت، اقبال، استعداد، شانس، شرایط، بهره هوشی و چنین چیزهایی از نظر خانم داکورث یا هیچ تأثیری در موفقیت ندارند یا اگر دارند تأثیرشان کمتر از میزان سرسختی و مبارزه است.
قسمتی از کتاب سر سختی:
من میخواهم طوری بزرگ شوم که کارم را همان اندازه دوست داشته باشم که تو کارت را دوست داشتی. نمیخواهم فقط شغلی داشته باشم. میخواهم یک کار داشته باشم. من هر روز خودم را به چالش خواهم کشید. هر وقت شکست بخورم، دوباره از جایم بلند میشوم. شاید باهوشترین فرد یک اتاق نباشم، اما سعیام را خواهم کرد که سرسختترین آنها باشم.
و اگر او هنوز به حرفهایم گوش میکرد، ادامه میدادم: «در بلندمدت، پدر، سرسختی بیشتر از استعداد اهمیت دارد.»
تمام این سالها، شواهد علمی لازم برای اثبات عقیدهام را داشتم. بهعلاوه، میدانم که سرسختی قابلتغییر است و ثابت نیست و من دیدگاههایی را از تحقیقم درباره اینکه چگونه سرسختی را توسعه دهیم، یاد گرفتهام.
نویسنده، این فصل را با تعریف واژهی امید شروع میکند. امید، یعنی انتظار نسبت به اینکه فردا، روزِ بهتری خواهد بود. امید، چیزی است که به هیچ مسئولیتی نیاز ندارد و فردی که امید دارد، باری روی شانههایش نیست. او توضیح میدهد افرادی که سرسخت هستند، به همین راحتی عقبنشینی نمیکنند و منفعلانه، منتظر نمینشینند که موقعیتشان خودش بهبود پیدا کند. آنها هرکاری که میتوانند، برای بهبودِ فعالانهیِ آیندهشان انجام میدهند.
از آنجایی که این کتاب در مورد سرسختی است، اجازه بدهید از این منظر به امید نگاه کنیم. یک فردِ سرسخت، به خاطر اینکه انتظار دارد تلاشهایش آینده را تحتتاثیر قرار دهد، امیدوار است؛ یعنی، شما بار مسئولیت را به دوش میپذیرید. فردسرسخت، روی شانس حساب باز نمیکند. او بر میخیزد و به صورت فعالانه برای تغییر زندگیاش سعی میکند.
نویسنده، موضوع خوشبینی در برابر بدبینی را پیش میکشد. او توضیح میدهد که افراد خوشبین، به همان اندازهی همتایانِ بدبینِ خود، احتمال دارد با موقعیت بد با روبهرو شوند. با این حال، چیزی که آنها را متفاوت میسازد، شیوهی توضیح موقعیت فعلیشان است. فرد خوشبین، به دنبال دلایل موقتی برای توضیح موقعیت منفیاش است. در حالی که فرد بدبین، به دنبال علتی دائمی برای سرزنش موقعیت منفی خود میگردد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.