روزنوشت یک گفت و گو با نجف دریابندری
درباره نویسنده مهدی مظفریساوجی:
مهدی مظفری ساوجی در سال 1356 ه. ش متولد شده است؛ شاعر معاصر ایرانی است. مهدی مظفری ساوجی فرزند اکبر در ساوه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در زادگاهش سپری کرد و توانست از دانشگاه پیام نور ساوه در رشتهی زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شود. فعالیتهای شعری خود را از سال 1374 شمسی شروع کرده و به مدت چند سال با مطبوعات (مجلات و روزنامههای مختلف) همکاری نزدیک داشته است.
مظفری دو مجموعه شعر شاعران معاصر به نام «نغمههای رود عطش» و «اشتیاق اطلسیها» را نیز گردآوری و منتشر نموده است. این شاعر جوان و پرکار مجموعه شعری با نام «شهد اما شوکران» را در زیر چاپ دارد که گردآوری غزل اجتماعی معاصر از عهد مشروطه تا دهه 70 میباشد. مهدی مظفری در انواع قالب شعری طبعآزمایی کرده است ولی در شعر کلاسیک غزل و مثنوی و در شعر نو قالب نیمایی و سپید را ترجیح میدهد.
درباره کتاب روزنوشت یک گفت و گو با نجف دریابندری:
این یادداشتها، درواقع حواشی یا روزنوشت کتاب «گفت و گو با نجف دریابندری» است که چاپ نخست آن در سال ۱۳۸۸ منتشر شد. اصل گفت و گو حاصل سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۵ است و یادداشتهای مزبور نیز ماحصل همان ایام: روزهایی که من به دیدار ایشان میرفتم و استاد به هر دلیل گفت و گوی رسمی را به جلسه بعد موکول میکرد. به عبارتی حاصل مکالمات ضبط نشده و در مواردی ضبط شده من با ایشان است که بعد از هر دیدار به روی کاغذ میآمد.
نجف دریابندری از آن دست مترجمانی است که امروز به ندرت میتوان شاهد ظهور آنها در عرصه زبان و ادبیات فارسی بود. متأسفانه در سالهای اخیر ترجمه نیز مثل بسیاری از آثار هنری، متأثر از فضای زردی است که در آن اکثر قریب به اتفاق شاخصها را نه فرهنگ و فکر پویا و پایا، که بازار و زرق و برقهای فریبنده و كذایی آن تعیین میکند. فضایی که شوربختانه دستخوش احساساتی سطحی و گذراست و بیش از آنکه در عمق، غوطهور شود، متوجه اغواگریهای نقش و نگاری است که خود را در جامعه در جامهای هر چه فریباتر عرضه میکند.
قسمتی از کتاب روزنوشت یک گفت و گو با نجف دریابندری:
امروز درباره سینما و ادبیات با آقای دریابندری گفتوگو کردم. مقدار زیادی از گفت و گو درباره همینگوی و رابطهاش با سینما بود. نمیدانم چرا آقای دریابندری گفتند چاپ این بخش از گفت و گو در کتاب ضرورتی ندارد. فکر کردم شاید بد نباشد آن را در «یادداشتهای روزانه» بیاورم:
بحث سینما و ادبیات از آن بحثهای جالب و قابل توجه است که در ایران کمتر به آن پرداخته شده، یا به شکل تخصصی به آن پرداخته نشده. ممکن است بفرمایید اصلا ادبیات چه طور وارد سینما شد؟
۔ خوب سینما فعالیتی است که از زمان پیدایش دایم در جریان است. یعنی مثلا کارگردان همیشه دنبال موضوع میگردد. بنابراین خیلی طبیعی است که سینماگر از ادبیات متأثر باشد. در واقع اغلب فیلمهای سینمایی را از روی داستانهای ادبی تهیه میکنند.
– آیا ادبیات هم از سینما تأثیر پذیرفته؟
– بله، مثلا در ادبیات امریکا، آقای دکتروف در بعضی از داستانهایش تحت تأثیر سینماست. البته طبیعی است که نویسندگان نسل دکتروف از سینما متأثر باشند. چون با سینما ارتباط داشتند و طبیعی است که سینما در سبک کار و روحیاتشان اثر داشته. به هر حال سینما به عنوان یک واقعیت در قرن بیستم به وجود آمده و در کار نویسندگان اثر گذاشته.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.