دموکراسی و خودکامگی (جامعهشناسی جامعههای صنعتی)
درباره نویسنده ریمون آرون:
ریمون آرون؛ (زاده ۱۹۰۵ – درگذشته۱۹۸۳) جامعهشناس، فیلسوف، مورخ و مفسر سیاسی فرانسوی بود. ریمون آرون در سال ۱۹۲۴ در آزمون ورودی دانشسرای عالی پاریس قبول شد و چهار سال بعد با کسب رتبه اول، این دوره را به پایان رساند. او و سارتر در این دوره چهارساله با یکدیگر دوست شدند به گونهای که با هم پیمان بستند هر یک زودتر درگذشت، یادداشتی در سوگ دیگری بنویسد.
او در سال ۱۹۲۸ به خدمت نظام وظیفه رفت و دچار بحران روحی شد و همواره از پادگان محل خدمتش به عنوان «زندان نمور» یاد میکرد؛ بعد از آن در سال ۱۹۲۹ که بحران اقتصادی شکل گرفت و پدرش نیز ورشکسته شد، باعث شد او دو سال سخت را تجربه کند. آرون سال بعد یعنی سال ۱۹۳۰ به آلمان رفته و به عنوان مدرس زبان و دستیار بخش زبانهای لاتینی دانشگاه کلن فعالیت کرد و دو سال بعد با سوزان گشن، دانشآموخته ادبیات کلاسیک از دانشگاه سوربن ازدواج کرد.
آرون در سال ۱۹۳۴ به پاریس بازمیگردد و سرپرستی مرکز اسناد اجتماعی دانشسرای پاریس را برعهده میگیرد. او تا سال ۱۹۳۹ استاد فلسفهٔ اجتماعی در دانشگاه تولوز بود. در جنگ جهانی دوم به ارتش آزادیبخش فرانسه در لندن پیوست و از ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۵ سردبیر روزنامهٔ فرانسهٔ آزاد بود. پس از بازگشت به فرانسه به تدریس در مدرسهٔ ملی مدیریت، دانشگاه سوربن (۱۹۵۵–۱۹۶۸) و کلژ دو فرانس (۱۹۷۰) پرداخت. در روزنامهنگاری نیز فعال بود و به مدت ۳۰ سال تا ۱۹۷۷، در روزنامهٔ فیگارو مقاله نوشت و پس از آن به هفتهنامهٔ اکسپرس پیوست.
آرون به گفته یکی از شاگردانش، استنلی هوفمان، محدودیتهایش را میشناخت و در دهه ۱۹۳۰ و زمانی که در آلمان زندگی میکرد، تصمیم گرفت فیلسوف نشود و فکر میکرد کسانی مثل سارتر و آلکساندر کوژو و اریک ویل در این عرصه استعداد بیشتری دارند بنابراین بر آن شد که مطالعاتش را به ماهیت و شرایط موجود دانش تاریخی و سیاسی اختصاص دهد.
دو رویداد تراژیک بر زندگی خصوصی آرون تأثیر گذاشت که هر دو در سال ۱۹۵۰ رخ داد. اولی، به دنیا آمدن لورانس، دختر سوم او با علائم عقبماندگی زندگی بود و دومی، پنج ماه بعد اتفاق افتاد، زمانی که دختر شش سالهاش با نام امانوئل به خاطر سرطان خون از دنیا رفت. آرون یک بار در آوریل ۱۹۷۷ دچار سکته قلبی شد و برای مدتی قدرت تکلم خود را از دست داد و بار دوم در هفدهم اکتبر ۱۹۸۳ با سکتهای دیگر درگذشت. مقبره وی در گورستان مونپارناس است.
درباره کتاب دموکراسی و خودکامگی:
این کتاب از هجده درس جامعه صنعتی و مبارزه طبقاتی دنبال می شود. این مورد با دو رژیم معمولی تمدن مدرن سروکار دارد ، یکی که من آن را مشروطه-کثرت گرایانه می نامم و دیگری که آن را با ادعای یک طرف در انحصار فعالیت سیاسی توصیف می کنم.
مقایسه بین رژیم های سیاسی ، برخلاف مقایسه بین اقتصاد ، بیش از هر چیز تفاوت ها را برجسته می کند. رژیم های غذایی به عنوان راه حل های مخالف برای مشکلات مشابه به نظر می رسند.
سال 1957-1958 ، دوره ای که دوره تدریس می شد ، دوره پایان جمهوری چهارم و بازگشت به قدرت ژنرال دوگل بود. مقدمه ای که در سال 1965 نوشته شد ، فصل اختصاص داده شده به جمهوری مرده و تحلیل انتقادی جمهوری گائولیست را متعادل می کند. “
ریموند آرون.
قسمتی از کتاب دموکراسی و خودکامگی:
کلمه سیاست در معانی مختلفی به کار میرود؛ از سیاست داخلی، سیاست خارجی، سیاست «ریشليو» و سیاست الكل يا چغندر چنان سخن میگویند، که گاه حتی از یافتن وحدت میان کاربردهای گوناگون آن نومیدی حاصل میشود. آقای «برتراند دو ژونل» در کتاب تازه خود متوجه شده است، که معانی این کلمه چنان گوناگون است که بهتر است هر کس از میان معانی مختلف یکی را به میل خود برگزیند. شاید او حق داشته باشد، اما به نظر من، با توجه بیشتر به سه ابهام اساسی که در این تحلیل بنیادیتر نموده میشوند، میتوان نظمی در این آشفتگی معنی به وجود آورد. «اوگوست کنت» علاقه داشت که معانی گوناگون یک کلمه را مقایسه کند و معنای ژرفتری از این گوناگونی به دست بیاورد.
نخستین ابهام از این واقعیت نتیجه میشود که کلمه سیاست برای ترجمه کردن دو کلمه انگلیسی که هر یک معنای دقیقی دارند، به کار میرود. در واقع در زبان فرانسه سیاست را، هم برای ترجمه آنچه انگلوساکسونها خط مشی مینامند به کار میبرند و هم آنچه آنها پلیتیکس مینامند.
خط مشی مفهومی است که برای یک برنامه کار، یا کار یک فرد یا گروه و یا یک حکومت به کار گرفته میشود. وقتی از سیاست الكل سخن به میان میآید…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.