درهمشکسته
کارین مک کنزی نویسنده و وکیل کانادایی شهرت به سزایی بخاطر رمان هایش به دست آورده است.
او به عنوان نویسنده ای که شیوه روایت داستان هایش همراه با تعلیق و دقت به جزییات است به عنوان نویسنده ی پرفروش ترین رمان های سال های اخیر کانادا و آمریکا شناخته می شود.
قسمتی از کتاب درهمشکسته:
هنوز نمیدانم چه چیزی باعث شد که صبحم را کنار پنجرههای جلویی خانه شروع کنم.
یقین دارم چیزی نبود که به کسی آزار برساند. اما اگر بعد کسی بپرسد، مسلما همین را خواهم گفت. دلیلش هر چه که باشد، نتیجهاش این است که انگار همیشهی خدا روزم را این طور شروع کردهام. لباس ورزشی به تن، لیوان قهوه به دست، از پنجره به خانهی همسایه خیره شدهام و فکر کنم روزهایم همیشه این طور آغاز خواهند شد، هر چند مطمئنم هیچ یک از اینها امکان ندارد.
قهوهام غلیظ و تلخ است. حلقههای بخار از آن بلند میشود و دور لبههای لیوان میچرخد. هنوز بخاری روشن نکردهایم، به همین خاطر، کف چوبی زیر پایم سرد است. همین طور که از پنجره که نیاز به درزگیری دارد به بیرون نگاه میکنم و پوست بازوهایم از سرما دانه دانه شده است، به این فکر میکنم که این لحظات سکوت، همان زمانی که صرف درست کردن و نوشیدن یک فنجان قهوه میشود، چقدر برایم مهم هستند.
این لحظات، زمانی است که باید فکر کنم. تماشا کنم. برنامهریزی کنم.
در خیابان باریکمان، سایهای میآید و میرود. پردهی توری را کنار میزنم تا بهتر ببینم. همیشه از این پردهها، از زنانگیشان بدم میآمد. به خاطر اینکه حریم خصوصی را آن طور که باید، پنهان نمیکنند. این پردهها هدیهی ازدواجمان بودند از طرف پدر و مادر خانمم. نه میشد نه گفت، نه میشد کنارشان گذاشت. آن تکه از شیشه که پرده را کنار زدهام، فقط سنگ فرش ترک خورده و سیاه جلوی ورودی خانهام را نشان میدهد. پاییز است. چند درخت کوتاهی که در خیابانمان صف بستهاند، رنگ قرمز، نارنجی و طلایی گرفتهاند. برگهای رنگارنگ، به زودی کاری به کارهایم خواهند افزود. در خیابان پخش میشوند. در جوی آب میافتند. آبروهای خیابان را مسدود میکنند. اما حالا در اولین انوار، با نشاط میرقصند و تابش معصومانهای به صبح میدهند…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.