جرات داشته باش (راههای افزایش اعتماد به نفس)
دربارهی نویسنده فردریک فانژه:
دکتر فردریک فانژه زاده 11 آوریل 1955 در لیون است. او در سال 1983 در رشته عصبشناسی از دانشگاه لیون فارغالتحصیل شد و دو سال بعد از همان دانشگاه موفق به کسب مدرک کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی شد. او فعالیتش را از سال 1992 با انتشار مقالات علمی متعدد در نشریههای بینالمللی آغاز کرد و از سوی دیگر به رواندرمانگری نیز روی آورد. او تاکنون بیش از 200 کنفرانس و کارگاه در حوزههای مختلف از جمله درمان استرس، افسردگی و رواندرمانگری برگزار کرده است. وی همچنین در بسیاری از دانشگاهای فرانسه (دانشگاه لیون1)، بلژیک و سوئیس مشغول تدریس است. دکتر فانژه اغلب بهعنوان کارشناس و مشاور در شبکههای تلویزیونی و رادیویی فرانسه حضور دارد که برنامههای او با استقبال عموم مواجه شدهاند. از برنامههای موفق او میتوان به برنامه مجله سلامتی در شبکه فرانس5 اشاره کرد که با محوریت درمان کمبود اعتماد به نفس در سال 2013 به روی آنتن رفت. او همچنین نگارنده کتابهای متعددی در حوزه روانشناسی با محوریت درمان اضطراب، افسردگی، کمبود اعتماد به نفس و… است. دو کتاب نخست او؛ خودت را ثابت کن و کتابی که در حال حاضر پیش رو دارید، جرأت داشته باش، در بین خوانندگان موفقیت چشمگیری داشتند.
جرأت داشته باش دومین اثر او است که برای اولین بار در سال 2003 به چاپ رسید و تا سال 2008 تجدید چاپ شد. طبق نظر خوانندگان دلیل موفقیت این کتاب، ارائه راهحلهای عملی و کاربردی است. از آنجایی که نویسنده این کتاب، یک رواندرمانگر است به همین دلیل براساس تجربیاتی که از مراجعانش بهدست آورده است، توانسته راهحلهای کاربردی متنوعی را به خوانندگان این کتاب پیشنهاد کند. بسیاری از افرادی که اعتماد به نفس کافی نداشتند بعد از خواندن این اثر و عملی کردن راهحلهای آن، اذعان داشتند که بهخوبی توانستند اعتماد به نفسشان را دوباره بهدست آورند. برخی دیگر اشاره کردهاند که با خواندن این کتاب، به مشکلاتشان در حوزه اعتماد به نفس پی بردهاند. در مجموع میتوان گفت دلایل موفقیت آثار فردریک فانژه، نثر روان، ساده و ارائه راهحلهای عملی و کاربردی است. درست برخلاف سایر آثار روانشناسی که بیشتر به شرح و توضیح مشکلات میپردازند و راهحل و توصیههای مناسبی برای درمان ارائه نمیدهند. بسیاری از روانپزشکان و رواندرمانگران خواندن آثار او را به بیمارانشان توصیه میکنند.
دربارهی کتاب جرات داشته باش:
دراین کتاب ابتدا شرح داده شده که اعتماد به نفس چیست و کمبود آن چه عواقبی را به دنبال دارد. سپس به مشکلات ناشی از کمبود اعتماد به نفس اشاره شده، دورباطل شکست، اهمیت ندادن به خود، جرات نه گفتن و بیماری های ناشی از اعتماد به نفس و بیماری های مرتبط با اعتماد به نفس مفرط شرح داده است. در این کتاب یک تست روانشناسی وجود دارد که خوانندگان کتاب می توانند با آن میزان اعتماد به نفس خود را محک بزنند.
در فصل بعدی کتاب به منشا های کمبود اعتماد به نفس از جمله مکانسیم نیاز به دوست داشته شدن، مکانیسم های پیش داوری بی خاصیتی، مکانسیم های کمال گرایی افراطی، مکانسیم اضطراب و مکانسیم بی اعتمادی اشاره شده است. در بخش پایانی کتاب نیز راه های درمان کمبود اعتماد به نفس بیان شده است. در این بخش مطالبی مانند از احساس گناه دست بردارید، تکنیک نظرسنجی، جرات داشته باشید و آن چه آزارتان می دهد را بگویید، تمرینی برای پیشرفت اعتماد به نفس در کلام، جرات کنید به انتقادها پاسخ دهید، چطور از کسی انتقاد کنم و تمرین های دیگر جهت بهبود اعتماد به نفس دیده می شود.
قسمتی از کتاب جرات داشته باش:
اعتماد به نفس داشتن، تصمیم گرفتن برای خود است. این نوع اعتماد به نفس همان چیزی است که متخصصان آن را «عزت نفس» می نامند. به عبارت دیگر، قضاوت کردن خودمان بر اساس ارزش های کلی، «احساس می کنم بی خاصیت ام یا احساس می کنم فرد باهوشی هستم یا انسان ارزشمندی ام که قابلیت ها و یا ضعف هایی هم دارم اما خودم را همان طور که هستم، می پذیرم.»
این عزت نفس از همان دوران کودکی به سرعت شکل می گیرد. حتی می توان گفت پایه ی اعتماد به نفس نیز محسوب می شود. بدون عزت نفس، به سختی می توانید به خودتان اعتماد کنید؛ حتی اگر زندگی تان سرشار از موفقیت باشد، آن وقت همه شما را تحسین خواهند کرد به جز خودتان. اگر خیلی زود متوجه نشوید که ارزش یک انسان وابسته به خودش است و این ارزش تنها متعلق به خود ماست و هیچ کس به غیر از خودمان حق ندارد راجع به آن بحث کند، در این صورت، عزت نفستان را از دست می دهید. اما مطمئن باشید حتی در این مورد هم روش هایی برای افزایش عزت نفس وجود دارد.
سِلیا، 21 ساله و دانشجوی رشته حقوق است، او قبل از اولین جلسه درمانی نامهای برایم نوشت که این خلاصه نامه است: «دچار کمبود اعتماد به نفسام… خجالتی و مضطرب هستم… افکار اضطرابآوری دارم… میخواهم حتماً روان درمانیام را شروع کنم.»
هنگامی که سِلیا به دیدنم آمد از او پرسیدم منظورت دقیقاً چیست که کمبود اعتماد به نفس داری؟ سِلیا پاسخ داد: «جرأت انجام برخی کارها را ندارم؛ برای مثال، صحبت کردن در جمعهایی که آنها را اصلاً نمیشناسم یا شناخت کمی از آنها دارم. همین مسئله مرا مضطرب میکند.»
درمانگر: متوجه شدم. آیا کمبود اعتماد به نفس در زمینههای دیگر هم شما را آزار میدهد؟
سِلیا: احساس میکنم که نمیتوانم فعالیت جدیدی را شروع کنم. من برای پرداخت هزینههای تحصیلیام به کار کوچکی احتیاج دارم. به من کار در رستوران پیشنهاد شد که البته نپذیرفتم، با اینکه از نظر مالی به آن احتیاج داشتم.
درمانگر: چرا نپذیرفتی؟
سِلیا: میترسیدم در سفارش گرفتن و آوردن غذاها اشتباه کنم یا باقیمانده پول را درست برنگردانم.
درمانگر: فهمیدم. آیا ترسهای دیگری هم برای شروع این کار داشتی؟
سِلیا: بله، میترسیدم که مشتریها یا کارمندهای دیگر مرا بد قضاوت کنند.
درمانگر: آیا تا به حال در زمینههای دیگر زندگیتان پیش آمده که کاری را درست انجام ندهید یا از سوی دیگران بد قضاوت شوید؟
سِلیا: آه بله دکتر، همیشه!
در ادامه کمکم متوجه شدم که سِلیا در تمام حوزههای زندگیاش، عملاً ترسهای مشابهی داشته است. در دانشکده از رد شدن در امتحانات وحشت داشته در حالی که همیشه موفق بوده است. او حتی از دانشجویان دیگر هم میترسید و فکر میکرد که آنها او را بیاهمیت میدانند. به همین ترتیب هم وقتی پسر جوانی به دنبال جلب رضایت او بود، چنین احساسی داشت.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.