جادهی رستگاری
درباره نویسنده جان هارت:
«جان هارت» نویسندهی پنج رمان پرفروش نیویورکتایمز با نامهای پادشاه دروغها، رودخانهی پایینی، بچهی آخر، خانهی آهنی و جادهی رستگاری است. او تنها نویسندهی تاریخ است که جایزه ادگار را برای چند رمان متوالی برده است. هارت همچنین جوایز بری، و بهترین ادبیات داستانی کتابفروشی مستقل جنوبی، و جایزهی ایان فلمینگ استیل دگر و جایزه ادبیات کارولینای شمالی را برده است.
رمانهای جان هارت به سی زبان ترجمه شده است و در بیش از هفتاد کشور منتشر شده است.
جان میگوید: «تنها رویای حقیقی من این بوده است که خوب بنویسم و خوب چاپ بکنم.»
جان هارت سال ۱۹۶۵ در کارولینای شمالی متولد شد. پدرش جراحی جوان و مادرش معلم فرانسه بود که برای پرورش فرزندانش دست از معلمی کشید. والدینش از هم جدا شدند اما آنطور که میگوید کودکیاش به خوشی طی شد: «خاطره محبوبم از کودکی یک مزرعهی پانصد جریبی است که من و دوستانم در آن به ماجراجویی میپرداختیم و روزها توی آن گم میشدیم.»
بعد از دبیرستان به کالج دیودسن که درست بالای شارلوت بود و خودش آن را «مدرسهای عالی» توصیف میکند رفت. مدرک تحصیلی او در رشتهی حقوق اقتصادی است. هارت بعد از بانکداری، کارگرار بورس، و وکیل مدافعه جنایی بودن، حالا یک نویسنده تمام وقت است.
او میگوید: «آن کسانی که میتوانند ساعت چهار صبح بنویسند و همچنان در دنیای واقعی فعالیت بکنند را ستایش میکنم اما بعد از دو تلاش ناموفق متوجه شدم من این استعداد خاص را ندارم.»
درباره کتاب جادهی رستگاری:
دیوید بالداچی: جان هارت بیپرده مینویسد. جادوی نثرش در گرمی و افسونگری دلنشینش با جیمز لیبورک مقایسه میشود. او با جادهی رستگاری، نثرش را به سطح دیگری برده است. شروعش بسیار دردناک است و فصلهای بعدی شما را به سیاهچاله میکشاند. این رمان را بخوانید و بعد بروید و بقیه رمانهایش را بخوانید. کارش بسیار خوب است.
هارلن کوبن: برجسته، جسورانه و غیرقابل کنار گذاشتن. جادهی رستگاری از همان صفحهی اول من را درگیر خودش کرد. جان هارت استاد قصهگویی است.
دیلی میل. انگلیس: یکی از بهترین نویسندههای رمانهای هیجانی، در ردهی دیوید بالداچی، جان گریشام، فدریک فورسایت و لی چایلد. گاهی نوشتههای هارت چنان با خوشآهنگی در صفحات اوج میگیرند که فقط با جیمز لی بورک قابل مقایسه است. فراموش نشدنی.
پراویدنس ژورنال: برنده جایزه ادگار، جان هارت در «جاده رستگاری» جایگاهش را به عنوان یکی از رماننویسهای ممتاز آمریکایی و نویسنگان معمایی محکم کرده است. داستان دردناکی که به زیبایی بیان شده و ترکیب بینظیری از عقل و زور بازوست. سادگیاش خواننده را تسخیر میکند و حالت دردناک احساسیاش او را میخکوب میکند. این کتاب، رمان فوق.العادهای است که در آن قلب آدمی ثابت میکند خود سردرگمترین معماست.
Examiner.com: صفحهها تقریباً بدون اختیار تا به پایان جلو میروند. گاهی نوشتههای هارت پاک و شاعرانهاند و گاهی چنان خشونت و بیرحمی را توصیف میکند که خواندنش بسیار وحشتناکاند. و احتمالاً این بهترین راه برای توصیف این کتاب باشد- رمانی که همه چیز از شکنجه و شکنجه کردن مردم تا زیبایی و آنچه که در طبیعت بشر بهترین است را دارد. هارت به زیبایی میتواند همه را داشته باشد.
گرینزبورو نیوز: هارت یکبار دیگر نشان داد هر کجا پای رمانهای روانشناسی و آن دسته از رمانهایی در میان باشد که جرم و دلهره و نگاهی به ذهن و روح آدمی را با هم ترکیب میکنند جز بهترین نویسندههاست.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.