به دور از مردم شوریده
درباره نویسنده تامس هاردی:
توماس هاردی (Thomas Hardy) نویسنده کتاب به دور از مردم شوریده، (زاده ۲ ژوئن ۱۸۴۰ – مرگ ۱۱ ژانویه ۱۹۲۸) رماننویس و شاعر جنبش طبیعتگرایی اهل انگلستان بود. آثار او معمولاً در جنبش طبیعتگرایی طبقهبندی میشوند، اما در چندین شعر او رگههایی از ادبیات عصر روشنگری و رمانتیسیسم دیده میشود.
هاردی در ابتدا حرفه معماری را انتخاب کرد اما بعد، در دهه پنجم زندگیش به نوشتن و سرودن شعر روی آورد. او دهها رمان و شعر نوشت و اشعارش همتراز رمانهایش مورد توجه و تقدیر دوستداران ادبیات قرار گرفت و تأثیر قابل توجهی بر شعر مدرن انگلیسی گذاشت. امروزه از او به عنوان یکی از شاعران و نویسندگان مطرح قرن بیستم یاد میشود.
هرچند توماس هاردی خود را بیشتر شاعری میدانست که برای منفعت مادی رمان مینویسد، اما او بیشتر برای رمانهایی که نوشته، شناخته شدهاست. از جمله آثار او که شهرت جهانی دارند تس و به دور از مردم شوریده هستند که بر اساس هر دوی آنها فیلم ساخته شدهاست. ویژگی اصلی نوشتههای هاردی توصیفات شاعرانه و جبرگرایی است و شخصیتهای داستانهایش در برابر احساسات تند و شرایط اطراف خود به مبارزه میپردازند. محل اجرای بیشتر آثار هاردی شهرستان نیمهافسانهای وسکس است.
درباره کتاب به دور از مردم شوریده:
بعضی نویسندگان ذاتاً از همهچیز آگاهاند؛ دیگران از بسیاری چیزها ناآگاهاند. عدهای، همچون هنری جیمز و فلوبر، هم میتوانند از مزایایی که استعدادشان به ارمغان میآورد بهترین بهره را ببرند و هم نبوغشان را در طی خلق اثر مهار کنند؛ اینان از همۀ امکانات هر موقعیتی آگاهاند و هرگز غافلگیر نمیشوند. از سوی دیگر، احساس میشود که نویسندگان ناآگاه، مانند دیکنز و اسکات، ناگهان و بیرضایت، برکشیده و به پیش رانده میشوند؛ موج که فرومینشیند، آنان نمیدانند چه رخ داده است یا چرا رخ داده است. تامس هاردی را باید در میان اینان قرار داد. این لحظههای شهود را که دقیقاً آن قطعههای حاوی زیبایی و قدرت شگرف را توصیف میکند میتوان در هر کتابی که تامس هاردی نوشته یافت.
با فعال شدن ناگهانی قدرتی که نه ما میتوانیم پیشبینیاش کنیم و نه چنین مینماید که مهارش به دست هاردی است، صحنهای از بقیۀ صحنهها جدا میشود. گاری حامل جسد فَنی را میبینیم که در جاده زیر درختان خیس پیش میرود، گویی که همیشه و تک و تنها وجود داشته است؛ گوسفندان بادکرده را میبینیم که در میان شبدرها تقلا میکنند؛ تروی را میبینیم که شمشیرش را دور سر بتشبا که بیحرکت است میچرخاند، طرهای را از گیسوانش میبُرَد و کرم پروانه را با شمشیر از سینۀ او برمیدارد. درک چنین صحنههایی که برای چشم واضح است ـــ اما نهفقط برای چشم، چون همۀ حواس درگیر است ـــ بهتدریج در ما آغاز میشود ولی شکوه و زیباییشان برجای میماند.
نبوغ هاردی هنگام بروز نامشخص و هنگام تحقق متغیر بود، اما وقتی که آن لحظه فرامیرسید تحققی شکوهمند داشت. آن لحظه در غایت خود و به تمام معنا در «بهدور از مردم شوریده» فرارسید. «بهدور از مردم شوریده» نخستین اثری بود که تامس هاردی را، در مقام نویسندهٔ رمان، مشهور و محبوب همگان کرد. هنگامی که بتشبای زیبا وارث مزرعهای میشود، عشق و علاقه سه خواستگار متفاوت را به جانب او میکشد: نخست گابریل که مردی ساده و بیآلایش است، دوم گروهبان فرانسیس جوان خوشپوش و لاابالی، و بالاخره آقای بالدوود مزرعهدار، مردی میانسال و مورداحترام. شاعر و روستایی، مرد شهوتپرست، مرد اندیشمند ملول، مرد فرهیخته، همگی به خدمت گرفته میشوند تا کتابی به وجود آید که، هر قدر هم که سلیقهها به یک حال نماند، جایگاهش را در میان رمانهای بزرگ انگلیسی حفظ میکند.
قسمتی از کتاب به دور از مردم شوریده:
برای اجرای برش شماره دو شمشیر را بالا برد؛ تنها چیز دیگری که بتشيا احساس کرد این بود که دید نوک و تیغه شمشیر برق زنان بسوی پهلوی چپش فرود آمد – درست بالای تهیگاهش، سپس ظهور مجدد آن بر پهلوی راست، تو گویی از میان دنده هایش سر برآورد، انگار از بدنش گذشته بود و از این پهلو در آمده بود. مرحله سوم آگاهیش این بود که همان شمشیر را پاک و پاکیزه و نیالوده به خون دید که بطور عمودی بر دست تروی تکیه کرده بود در حالتی که به آن «شمشیر پس» می گویند.) و همه این حرکات به سرعت برق انجام گرفته بود.
بته شبا با قیافه ای وحشت زده و در حالی که دست بر پهلویش می کشید گفت: «اوه. تنم را شكافتی؟… نه نشكافتی. پس چه کار می کردی؟»تروی به آرامی گفت: «دست من اصلا به شما نخورد: این فقط یک نوع تردعمتی بود. شمشیر از پشت سر شما می گذشته، حالا که نمی ترسید، بله؟ چون اگر بترسید آن وقت من نمی توانم کارم را بکنم. به شما قول می دهم که نه تنها به شما آسیبی نخواهم رساند بلکه حتی یکبار هم شمشیرم با بدنتان تماس پیدا نخواهد کرد.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.