القاعده
قلبم را در دشت لیلی به خاک بسپار
90,000 تومان
هوا سرد و خشک و سوزان بود. ستون کانتینرهای اسیران پشت دروازهی زندان صف کشیده بودند و منتظر باز شدن درهای آهنی زنگزده بودند. تقریباً صدای نالهی زندانیان خاموش شده بود. اسیران به شکل شوم و شگفتانگیزی ساکت شده بودند. دو سرباز مسلح به کلاشینکف به اولین کانتینر نزدیک شدند و به محض اینکه در آن را گشودند، جسدهای جنگجویان...