بینوایان
ویکتور ماری هوگو ( زاده ۲۶ فوریه ۱۸۰۲ – درگذشته ۲۲ مه ۱۸۸۵) شاعر، داستاننویس و نمایشنامهنویس پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی بود. او یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی است. آثار او به بسیاری از اندیشههای سیاسی و هنری رایج در زمان خویش اشاره کرده و بازگویندهٔ تاریخ معاصر فرانسه است. از برجستهترین آثار او بینوایان، گوژپشت نتردام و مردی که میخندد است. مشهورترین کارهای هوگو در خارج از فرانسه بینوایان و گوژپشت نتردام است و در فرانسه بیشتر وی را برای مجموعه اشعارش میشناسند.
در این رمان به حدّ زیادی اتفاقات توسط ویکتور هوگو پیشبینی شدهاست که ابتدا توسط شاعران فرانسوی میانه قرن نوزدهم مورد توجه قرار گرفت. نیویورک تایمز در سال ۱۸۶۰ در شرف چاپ این کتاب قرار داشت. هوگو ناشران را از خلاصهنویسی رمانش منع کرد و حتی اجازه نداد تا گلچینی از داستان را پیش از محصولات چاپی خود منتشر کنند. او به ناشران دستور داد تا از موفقیتهای گذشته او استفاده کنند و این رویکرد را پیشنهاد کرد: «ویکتور هـ چه کاری در گوژپشت نوتردام برای دنیای گوتیک انجام داد، او این دنیای مدرن را در بینوایان کامل کردهاست». پیش از انتشار دو بخش اول رمان بینوایان در ۳۰ و ۳۱ مارس در بروکسل و ۳ آوریل ۱۸۶۲ در پاریس، کمپین تبلیغاتی گستردهای صورت گرفت. قسمتهای باقیمانده در ۱۵ می ۱۸۶۲ منتشر شد. واکنشهای منتقدانهٔ گستردهای صورت گرفت که اغلب منفی بودند. برخی منتقدان موضوع رمان را بد دانستند، برخی دیگر از احساسات شدید در رمان شکایت کردند، و دیگران از همدردی ظاهری با انقلابیان ناراحت شدند. ل. گوتیر در ۱۷ اوت ۱۸۶۲ در لمونده (Le Monde) نوشت: «هیچکس نمیتواند این رمان را بدون انزجار از جزئیاتی که آقای هوگو میدهد و طرح موفقی که برای شورش کشیدهاست، بخواند.» برادران گنکور رمان را مصنوعی و ناامیدکننده ارزیابی کردند. گوستاو فلوبر «هیچ عظمت و هیچ حقیقتی» را در آن نیافت. او از شخصیتهایی که کلیشهای بودند شکایت کرد که «همهٔ آنها خوب صحبت میکنند، امّا همه به یک لحن.» او این را یک تلاش بچگانه تلقی کرد و آن را پایانی بر حرفهٔ هوگو دانست مانند «سقوط خدا». در نقد روزنامهها شارل بودلر موفقیت هوگو را در تمرکز بر معضلات اجتماعی ستایش کرد، اگرچه او اعتقاد داشت این تبلیغات با روح هنر متضاد است. البته در جمعهای خصوصی او از بینوایان با جملهٔ «بیمزه و بیمنطق»،انتقاد کرده بود. کتاب یک موفقیت تجاری گسترده بود و به محبوبترین کتاب چاپ شده تا آن زمان تبدیل شد. در حالیکه مدت کوتاهی پس از انتشار کتاب او به انگلستان تبعید شده بود، به ناشر انگلیسی خود تنها یک علامت سؤال تلگراف کرد. هارست و بلکت پاسخ او را با یک علامت تعجب داد. به نظر میرسد در همان سال کتاب به زبانهای متفاوتی از جمله ایتالیایی، یونانی و پرتغالی ترجمه شد که ثابت میکند تنها در فرانسه محبوب نبود بلکه در تمام اروپا و فرای مرزها دارای محبوبت بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.