خواهر ستارهشناس
درباره نویسنده کری براون:
کری براون (Carrie Brown) نویسنده کتاب خواهر ستارهشناس، (زاده 29 مه 1959) یک رمان نویس آمریکایی است. او نویسنده هفت رمان و یک مجموعه داستان کوتاه است. آخرین رمان او، خواهر ستارگان، توسط Pantheon Books در ژانویه 2016 منتشر شد. براون که اهل کانکتیکات است، لیسانس هنر خود را از دانشگاه براون در سال 1981 و کارشناسی ارشد هنرهای زیبا را از دانشگاه ویرجینیا، جایی که همکار هنری هونز بود، در سال 1998 دریافت کرد. او در دانشگاه کارولینای شمالی در گرینزبورو تدریس کرده است. در حال حاضر، او نویسنده مارگارت بانیستر در کالج Sweet Briar است. او با همسرش، رماننویس جان گرگوری براون، در سوئیت بریار، ویرجینیا زندگی میکند.
درباره کتاب خواهر ستارهشناس:
خانم براون در کتاب خواهر ستارهشناس با نثر شیوا و روان خود، برای خواننده، دنیایی میسازد که در آن محبت و همکاری خانوادگی، درگیریهای روزمرہ، خیره کنندگی نجوم و جایگاه ناچیز اما پر اهمیت انسان در کیهان بی انتها به زیبایی به تصویر کشیده شده است. در میان آزمون و خطاهای لینا خواننده طلوع آگاهی فمینیستی اولیه را به نظاره می نشیند؛ زنی را – میبیند که به سختی میکوشد جایگاه خود را در میان ستارگان بیابد.
خانم کری براون، نویسنده ی این اثر چندین سال از زندگی خود را صرف نگارش آن نموده است. او همچنین نویسنده ی هفت رمان و تعدادی داستان کوتاه است و جوایز متعددی از جمله جایزه ی جانت هایدینگر کافکا، بهترین نویسنده ی جدید بارنز اند نوبل و دو بار جایزه ی کتابخانه ی ویرجینیا برای ادبیات داستانی را در کارنامه ی خود دارد. خانم براون و همسر نویسنده اش، جان گرگوی براون ساکن ماساچوست هستند و در آکادمی دیرفیلد تدریس می کنند.
قسمتی از کتاب خواهر ستارهشناس:
در ماه سرد نوامبر، فواصلی که نور خورشید میتابد مدام کوتاهتر میشوند. در این فصل، روشنایی روز که رفته رفته کمتر میشود و تاریکیای که زودتر فرا میرسد، مانند شیئی بزرگ که سایهاش را روی خانه میاندازد، او را پریشان میکند. پنج سال دارد. در تابستان شادتر است؛ با روزهای طولانی و دستههای پروانههای زرد رنگش روی چمنهای بلند.
صدای برخورد مخلوط برف و باران روی سنگهای پشت بام به گوش میرسد. در باغ باریکی که به سمت رودخانه میرود، آتشی از شاخههای شکسته با یخ، در میان پناهی به آهستگی در دل شب سوخته است. زمین گل آلود است و رگههایی از برف دارد. لینا از پنجرهی آشپزخانه با نگاه مرغ و خروسهای مسی رنگی را دنبال میکند که در نور صبحگاه میان درختان برهنه پرسه میزنند و به سیبهای درحال پوسیدنی که با باد بر زمین افتادهاند نوک میزنند. جرقههایی برخاسته از آتش، در خطی از دود در برابر آسمان خاکستری رنگ، به سوی بالا میروند. او به مرغ و خروسها نگاه میکند که سرهای شان پایین است و مانند خطی از آتش…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.