منظومهای از پدیدههای حیاتی
درباره نویسنده آنتونی مارا:
آنتونی مارا (Anthony Marra) نویسنده کتاب منظومهای از پدیدههای حیاتی، در سال ۱۹۸۴ در واشنگتن دی. سی. بهدنیا آمد. او از کارگاه نویسندگان آیووا مدرک کارشناسی ارشد در هنرهای زیبا دارد و در حال حاضر عضو کارگاه والاس استگنر برای نگارش خلاق دانشگاه استانفورد است. جایزهٔ مسابقهٔ داستاننویسی دانشجویان ماهنامهٔ آتلانتیک را از آن خود کرده و برندهٔ جایزهٔ داستاننویسی مجلهٔ نَریتیو و نیز جایزهٔ انتشارات پوشکارت شده و یکی از آثار او در جُنگ بهترین خواندنیهای بینظیر امریکا جای گرفته است و در ۲۰۱۲ برندهٔ جایزهٔ بنیاد وایتینگ شد. او که در سرتاسر اروپای شرقی تحصیل و زندگی و سفر کرده است اکنون ساکن اوکلند کالیفرنیاست. منظومهای از پدیدههای حیاتی که اولین رمان اوست، سال ۲۰۱۴ برنده جایزههی جان لئونارد و انیسفیلد-ولف و سال ۲۰۱۸ برنده جایزه ادبی خاندان سیمپسون شد و در دهها کشور به چاپ رسیده است. مجموعهداستان «تزار عشق و تکنو» دومینکتاب او بود.
درباره کتاب منظومهای از پدیدههای حیاتی:
جنگ شهرها و ساختمانها و خانوادهها را متلاشی میکند اما زمان و شیوۀ ساخت داستانها را نیز در هم میریزد. ما انسانها میخواهیم که در صلح زندگی کنیم و صلح را برای عزیزانمان فراهم آوریم اما شرایط وادارمان میکند تصمیماتی بگیریم که امیدوار بودهایم هرگز مجبور به اتخاذ آنها نباشیم. هرکدام از تراژدیهای قرن بیستم ــ گولاگ، هولوکاست، قتلعام ارامنه، کشتار همگانی کامبوج، جنگ بوسنی و بسیاری فجایع دیگر ــ ویژگیها و خاستگاههای تاریخی و فلسفی منحصربهخودی دارد که چهبسا هرگز دوباره تکرار نشود، اما کردار آدمی در ویرانی و سرکوب و هتک حرمت همنوعانش تکرار خواهد شد. از دوستان و همسایگانمان دشمن میسازیم و قربانیهایمان را پست و شیطانصفت و مستحق تبعید و شکنجه و مرگ میدانیم.
آنتونی مارا معتقد است هریک از تراژدیهای قرن بیستم مثل اردوگاههای گولاگ، هولوکاست، قتلعام ارامنه، کشتار همگانی کامبوج، جنگ بوسنی و بسیاری از فجایع دیگر، ویژگیها و خاستگاههای تاریخی و فلسفی خود را دارند و چهبسا هرگز دوباره تکرار نشوند، اما رفتار آدمها در ویرانی و سرکوب و هتک حرمت همنوعانشان تکرار میشود. ما از دوستان و همسایگانمان دشمن میسازیم و قربانیهایمان را پست و شیطانصفت و مستحق تبعید و شکنجه و مرگ میدانیم.
داستان کتاب پیشرو، مربوط به مقطعی ۵ روزه است که شخصیتهای حوا، احمد، سونیا، حسن، رمضان و ناتاشا به گذشتههای خود سفر و اسراری از عشق، خیانت و بخشش را افشا میکنند. ایناسرار باعث میشوند زندگی اینآدمها با هم مرتبط شود. اینشخصیتها تلاش دارند زندگیهای تکهتکه شدهشان را کنار هم بگذارند و روایت کنند. همچنانکه هر شخصیت میکوشد تا آنچه را که از دست رفته نجات دهد، روایت قصه نیز داستانهای فردی آنها را به کلیتی مشترک متصل میکند.
قسمتی از کتاب منظومهای از پدیدههای حیاتی:
ستونهای دود سیاه از دودکشهای بلند دوردست به هوا بلند بود. زنجیرهای از کوههای صافشده بر اثر باد. طعم هوای پس از شوروی مثل کهنهای کثیف در دهانش. وقتی که به پایانهٔ اتوبوسها رسیدند، صبر کرد تا چمدان چرخدارش بهسلامت روی زمین قرار بگیرد و بعد کرایهٔ راننده را داد. چمدان سامسونت، آخرین هدیهٔ برِندن، میشد در حکم بیلبوردی پرنور باشد که خارجی بودن او را جار بزند وقتی آن را از کنار چمدانهای صندوقی دوران امپراتوری متعلق به بقیهٔ مسافران عبور میداد.
خط اتوبوس ملیشده دیگر در جادههای منتهی به چچن رفت و آمد نمیکرد، اما بعد از آنکه یک ساعت در صف سه نفره منتظر ماند، کارمندی او را به کیوسکی راهنمایی کرد که مجلات مستهجن، سیگارهای اوکراینی، نوار کاست گروه ایرساپلای و بلیت یک اتوبوس خصوصی را میفروخت که سفری هفتگی از اوسِتیای شمالی به چچن داشت. تا صبح روز بعد حرکت نمیکرد. گرچه سونیا خستهٔ سفر بود، میدانست که خوابش نمیبرد. تمام شب روی نیمکت چوبی نشست و بند یکی از کفشهایش را دور دستهٔ چمدان گره زد تا خیال بچه کولیها را از چرخ زدن با آن راحت کند.
وقتی که رانندهٔ اتوبوس ساعت شش و ربع صبح در راهرو اتوبوس بلیتها را جمع میکرد، اعلام کرد: «من همهتون رو میبرم به قبرتون.» به عقب خم شد، انگار لیوانی نامرئی را روی شکم گِردش نگه داشته بود. «اگه پا بده همهتون رو میفروشم به اولین راهزن، یا آدمربا یا دلال برده که ببینم. نگید که بهتون نگفتم. اگه این بلیتها رو نخریده بودین شما رو با این اتوبوس به اون کشور نمیبردم. واسهٔ همین از روی هر چاله و دستاندازی که بشه رد میشم تا این سفر رو برای همهتون به اندازهٔ خودم فلاکتبار بکنم. ضمناً نه، برای مستراح رفتن هم راحتباش نداریم، و بعله، چون میدونم این چالهها مثانهٔ پر شده رو چه دردی میآرن.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.