دختری ایرانی در پاریس
درباره نویسنده شمسی عصار:
شمسی عصار یا شوشا گوپی (Shusha Guppy) نویسنده کتاب دختری ایرانی در پاریس، (۲ دی ۱۳۱۴ تهران – ۲ فروردین ۱۳۸۷ لندن) خواننده، فیلمساز و نویسنده ایرانی بود که به زبانهای فرانسوی و انگلیسی و فارسی میخواند و مینوشت. شمسی دختر محمد کاظم عصار، روحانی ایرانی و استاد فلسفه دانشگاه بود. او در تهران زاده شد و در همان شهر برای تحصیل به مدرسه فرانسویها رفت. در ۱۶ سالگی برای تحصیل راهی فرانسه شد و در رشته ادبیات فرانسه از دانشگاه سوربون فارغالتحصیل شد. شمسی در ۱۹۶۱ با نیکولا گوپی، کارشناس آثار هنری ازدواج کرد و در ۱۹۷۶ از او جدا شد. وی از دهه شصت میلادی تا هنگام مرگ در لندن اقامت داشت و در همین شهر بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت و پیکرش به ایران انتقال داده شد و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد..
شوشا که در کنار ادبیات علاقه شدیدی هم به موسیقی محلی ایران داشت، از همان زمان به آهنگسازی و ترانهسرایی به زبانهای فارسی و فرانسوی پرداخت و در مدت کوتاهی یک خواننده حرفهای شد. شوشا به عنوان خواننده ترانههای محلی گیلکی، لری و سایر گویشهای ایرانی ترانههای بسیاری را خواند و منتشر کردهاست که این آثار هم در ایران و هم در سطح جهان شناخته شدهاست. وی به موسیقی محلی ایرانی علاقه داشت و ترانههایی به زبانهای لری، گیلکی و سایر گویشهای ایرانی خواندهاست. مهمترین ترانههای محلی که توسط وی خوانده شدهاست، ترانههای «دم گل»، «روز جمعه»، «عزیز بشین کنارم»، «گل گندم»، «دختر بویر احمدی»، «دختر شیرازی»، «لیلی بوانه»، “شیربگوسه تاً است. از سال ۱۹۷۱ تاکنون ده آلبوم موسیقی محلی توسط وی وارد بازار شدهاست.
از آثار نوشتاری وی میتوان به کتاب دختری در پاریس اشاره کرد که خاطرات دوران کودکی وی در پاریس است. وی همچنین فیلم مستندی به نام مردمان باد (۱۹۷۶) در مورد کوچ ایل بختیاری ساختهاست.
قسمتی از کتاب دختری ایرانی در پاریس:
اتاق من در طبقه بالای ساختمانی هفت طبقه در کنار دیواره ساحل چپ رود سن قرار دارد. به اتاق دیگر شبیه این هست که در امتداد راهروی باریکی به شکل زیر پشت بام در کنار هم ردیف شدهاند. اتاقم کوچک است و اثاثیه چندانی ندارد؛ تختخوابی یکنفره، میزی کنار تخت که روی آن چراغ چوبی با حباب صورتی کم رنگ قرار دارد، یک جالباسی که چند تا چوب رختی به آن آویزان است، میزی کنار پنجره شیروانی پهن و یک گنجه عتیقه کشویی بزرگ که به همچو منزل محقری نمیخورد.
سقف کوتاه اتاق به طرف پنجره شیب دارد. این پنجره به طرف پشت ساختمان با هرههای به هم ریخته فلزی، آبروهای باران و ناودانها باز میشود که به طور سرگیجهآوری تا حیاط چهارگوش تیره و تاریک امتداد مییابند، اما آدم تا خم نشود آنها را نمیبیند. از این که بگذریم، چشم انداز تا چشم کار میکند، تا خيمه سبز درختان حاشیه رود سن و تا بام پوشهای درخشان ساحل راست رودخانه گسترده است. نشانهها و شاخصهای مشهور شهر مشخصند و از روی آنها میتوان فاصله تا اوبلیسک وسط…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.