دنیای شعلهور
درباره نویسنده سیری هوستوت:
سیری هوستوت نویسنده کتاب دنیای شعلهور، نویسنده، شاعر و پژوهشگر علوم انسانی است. او همسر فعلی پل آستر، متولد ۱۹ فوریه ۱۹۵۵ در نورثفیلد، ایالت مینهسوتای آمریکاست که از سال ۱۹۸۳ شروع به نوشتن کرد. او تاکنون یک مجموعه شعر با نام خواندن برای تو در ۱۹۹۸ و شش رمان منتشر کرده است. چشمبسته ۱۹۹۲؛ افسون لیلی دال ۱۹۹۶؛ آنچه دوستش میدارم ۲۰۰۳؛ مصائب امریکایی ۲۰۰۸؛ تابستان بدون مردان ۲۰۱۱؛ جهان فروزان ۲۰۱۴؛ عناوین رمانهای او هستند.
رمانهای آنچه دوست داشتم، تابستان بدون مردان و آخرین رمان هاسوت، جهان فروزان، از رمانهای پرفروش سال بودهاندو بیشتر رمانهای او برنده جوایز معتبری همچون منبوکر، جایزه کتاب لسآنجلس تایمز، جایزه ادبی فمینای فرانسه، جایزه ادبی انگلستان به نام واتراستون، جایزه پرفروشترین کتاب بارسلونا در اسپانیا و همینطور جایزه ادبی کوبک شدهاند.
درباره کتاب دنیای شعلهور:
به عنوان یکی از 100 کتاب برجسته سال نیویورک تایمز ریویو لقب گرفته است.
بهترین رمان پابلیشرز ویکلی در سال 2014.
بهترین کتاب رادیو عمومی ملی آمریکا (NPR ) در سال 2014.
بهترین رمان ادبی کرکیس ریویو در سال 2014.
جزو 50 کتاب داستان برتر سال 2014 واشنگتن پست .
بهترین رمان بوستون گلوبز در سال 2014.
بهترین رمان خواندنی تلگرف در سال 2014.
بهترین کتاب سنت لوییس پست دیسپچ در سال 2014.
بهترین رمان روزنامه ایندیپندنت در سال 2014.
یکی از بهترین کتابهای بازفید که توسط زنان نوشته شده در سال 2014.
از بهترینهای سانفرانسیسکو کرونیکلز در سال 2014.
بهترین رمان سال 2014 به انتخاب نانسی پیرل.
قسمتی از کتاب دنیای شعلهور:
حدود یک سال بعد از مرگ فلیکس شروع به ساختنشان کردم؛ توتمهای بتها، نشانهها، موجوداتی شبیه به او یا بیشباهت به او و همه نوع پیکرهای عجیب که بچهها را میترساند، اگرچه بزرگ شده بودند و دیگر با من زندگی نمیکردند. گمان میکردند بر اثر غم و غصه به بیراهه میروم، به ویژه وقتی تصمیم گرفتم بعضی از ساختههایم را گرم کنم به طوری که وقتی آنها را در آغوش میگرفتی، گرما را احساس میکردی.
میزی گفت باید سعی کنم آرام باشم: مامان، داری زیاده روی میکنی. باید دست برداری مامان. تو دیگه جوون نیستی، میدونی. و اتان به سبک خودش با نامیدن آنها به عناوین «هیولاهای مادر»، «چیزهای بابا» و «پدر هولناک» نارضایتی خود را نشان داد. فقط آون، آن بچه شگفتانگیز، از ساختههای دوست داشتنی من خشنود بود. هنوز دو سالش تمام نشده بود و با متانت و ظرافت تمام به آنها نزدیک میشد. دوست داشت گونهاش را به یک شکم درخشان بچسباند و آواز بخواند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.