محمد بهمنبیگی
بخارای من ایل من
180,000 تومان
نامهی برادر با من همان كرد كه شعر و چنگ رودكی با امیر سامانی! آب جیحون فرو نشست. ریگ آموی پرنیان شد. بوی جوی مولیان مدهوشم كرد. فردای همان روز، ترقی را رها كردم، پا به ركاب گذاشتم و به سوی زندگی روان شدم. تهران را پشت سر نهادم و به سوی بخارا بال و پر گشودم. بخارای من ایل...