ریچارد استارک

شخصی ثروتمند به نام ولفگانگ بارون در جزیره‌ای نزدیک خلیج مکزیک قلمرویی برپایه‌ی قماربازی بنا کرده که به رقیبی جدی برای اکیپ تبدیل شده است. بنابراین والتر کارنز، رئیس اکیپ برای نابودی این رقیب، پارکر را فرامی‌خواند و با در اختیار گذاشتن منابع و تجهیزات و اطلاعات و با وعده‌ی غنیمت دویست و پنجاه هزار دلاری از او می‌خواهد بارون...

پارکر و دوستانش به بخش مالی یک استادیوم فوتبال دستبرد می‌زنند. بعد از یک سرقت ماهرانه و فراری موفقیت آمیز، پارکر به تنهایی با کل پول‌ها به خانه‌ی دوستش می‌رود تا اوضاع آرام شود و نوبت تقسیم غنایم برسد. وقتی در خانه اقامت دارد برای خرید سیگار بیرون می‌رود و هنگام برگشت با جنازه‌ی دوستش و کمد خالی پول‌ها مواجهه...